جدول جو
جدول جو

معنی لنبوس - جستجوی لغت در جدول جو

لنبوس
اندرون دهان
تصویری از لنبوس
تصویر لنبوس
فرهنگ فارسی عمید
لنبوس
(لُمْ)
اندرون دهان را گویند یعنی گرد به گرد رخساره از جانب درون. (برهان). درون دهان گرداگرد
لغت نامه دهخدا
لنبوس
اندرون دهان گرد بر گرد رخساره از جانب درون لپ
تصویری از لنبوس
تصویر لنبوس
فرهنگ لغت هوشیار
لنبوس
((لُ))
اندرون دهان، گردبرگرد رخساره از جانب درون، لب
تصویری از لنبوس
تصویر لنبوس
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لبوس
تصویر لبوس
لبس ها، جامه ها، پوشیدنی ها، پوشاک ها، جمع واژۀ لبس
فرهنگ فارسی عمید
(خَ لَمْ)
سنگ آتش زنه. سنگ چخماق. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اَمْ)
تخمی باشد که آنرا نانخواه گویند و بتقدیم ثالث بثانی هم بنظر آمده است. (برهان قاطع) (از هفت قلزم) (از آنندراج). نانخواه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
نام موضعی به سیستان. (تاریخ سیستان ص 405)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
لباس. ثوب. لبس. ملبس. پوشیدنی. پوشاک. جامه. هر چه درپوشند. پوشش، زره. درع. منه قوله تعالی: و علمناه صنعه لبوس، ای الدّرع. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از لبوس
تصویر لبوس
بسیار جامه، زره، پوشاک جامه
فرهنگ لغت هوشیار