جدول جو
جدول جو

معنی لمفاوی - جستجوی لغت در جدول جو

لمفاوی
(لَ)
. لنفاوی. رجوع به لنفاوی شود
لغت نامه دهخدا
لمفاوی
جهابیک بنگرید به لمفاوی لمفی
تصویری از لمفاوی
تصویر لمفاوی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مساوی
تصویر مساوی
هم ارزش، برابر، هم اندازه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهاوی
تصویر مهاوی
فضاهای میان دو کوه
کنایه از مکان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سماوی
تصویر سماوی
آسمانی، کنایه از خداوندی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لنفاوی
تصویر لنفاوی
مربوط به لنف، لنفی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مفاوز
تصویر مفاوز
مفازه ها، بیابانهای بی آب و علف، جمع واژۀ مفازه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نمساوی
تصویر نمساوی
اتریشی، اهل کشور اتریش
فرهنگ فارسی عمید
(مُ)
جمهوری سوسیالیستی سویتیک... یکی از جمهوریهای فدرال اتحاد جماهیر شوروی است که در سال 1940 میلادی (جنگ جهانی دوم) به وجود آمد. این جمهوری میان دنیستر و پرو واقع است و 34هزار کیلومتر مربع وسعت و 3425000 تن سکنه دارد و پایتخت آن کیشینف است. سرزمینی تپه ماهوری و برای کشاورزی بسیار مستعد است. (از لاروس). و رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
(نَ)
منسوب به نمسا. نمسوی. رجوع به نمسه شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
جمع واژۀ مفیق. (منتهی الارب) (آنندراج). جمع واژۀ مفیق و مفیقه. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به مفیق شود
لغت نامه دهخدا
رجوع به دیلم شود، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)، شعبه دوم از ایل جاکی (از طوایف کوه گیلویۀ فارس)، (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 88 و 89)، طایفۀ جاکی یکی از سه شعبه عمده طوایف کهگیلویه است و خود به دو شعبه تقسیم شود: بنیجه و لیراوی، لیراوی نیز به دو دسته لیراوی کوه و لیراوی دشت منقسم گردد، و لیراوی کوه دارای تقسیمات کوچکی چون: طیبی، یوسفی، بهمنی، شیرعلی و جز آن باشد، (از جغرافیای تاریخی غرب ایران ص 183)، یکی از طوایف ایل قشقائی ایران، مرکب از چهل خانوار که در جره و فاسو سکونت دارند، (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 84)
لغت نامه دهخدا
(مُ)
از شاهزاده نشین های ساحل دانوب که در شمال شرقی رومانی قرار دارد. در سال 1504 میلادی به دست ترکها افتاد و در قرن هیجدهم میلادی به وسیلۀ سلاطین یونانی که دست نشاندۀ دولت عثمانی بودند و جزء امپراتوری عثمانی به شمار می آمد اداره می شد. در قرن نوزدهم چندین بار در معرض هجوم و تصرف روسها درآمد و در سال 1856 مستقل شد و سپس مکمل کشور رومانی گردید. (از لاروس). و رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(لَ)
لنفی. دارای لنف. لمفاوی
لغت نامه دهخدا
(لَ)
منسوب به لمغان. موضع و ناحیتی است در جبال غزنه. (سمعانی ورق 496)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
موسی از فقیهان و ادیبان است که در مناظره دستی توانا داشته است. مؤلف معجم البلدان آرد: من او را در حلب دیدم. وی به سال 625 هجری قمری درگذشت. (از معجم البلدان)
نجم الدین. از دانشمندان بزرگ است که در فقه و حکمت تبحر داشته است. وی سفرها کرده و در موصل شیخ کمال الدین یونس را دیده است. رجوع به عیون الانباء ج 1 ص 307 شود
لغت نامه دهخدا
جمع محوی، درونه ها در برها درونمایه ها جمع محوی در بر گرفته ها، مضمونها: ... و اصل مملکت و موطن ایشان و کیفیت ممالک و معابر نسبت با بلاد ترکستان از محاوی او مفهوم و معلوم میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مداوی
تصویر مداوی
درمان کننده، تیمار کننده، معالج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مساوی
تصویر مساوی
بدیها برابر، هموار، معادل، متوازی، همتا
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مطوی، شکن ها نورد ها پیچیدگی ها جمع مطوی: پیچیده گیها حلقه ها (چنانکه درمار ریسمان روده)، پیچیده ها مقابل منشورات: ناشرمطاوی بوی مشک و عرصه دولت... نتواند شد، شکنها نوردها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفاوز
تصویر مفاوز
جمع مفازه، بنگرید به مفازات جمع مفازه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لفاظی
تصویر لفاظی
در تازی نیامده دازه پردازی، زبانبازی عمل و کیفیت لفاظ
فرهنگ لغت هوشیار
قسمی مروارید است: مروارید اصفهبد حرج قطری و لازک و وردی و مفرس و لمانی که هر کس مثل آن ندیده بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهاوی
تصویر مهاوی
دره ها جمع مهوی مهوا: فضاهای بین دو کوه و مانند آن: (و برزگران در مواضع دور دست و مهاوی مهیب فارغ و آزاد تخم میکارند و میدروند. .)، شکافها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سماوی
تصویر سماوی
آسمانی منسوب به سما آسمانی
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به نمسه نمسوی اتریشی: کستیکرمهندس نمساوی که پیش ازعزیمت بساختن این راه مامورشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لمفاتیک
تصویر لمفاتیک
فرانسوی جهابیک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لنفاوی
تصویر لنفاوی
بنگرید به لمفاوی لمفی لمفاوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفاوی
تصویر تفاوی
((تَ))
مساعده دادن به کارگر و زارع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سماوی
تصویر سماوی
((سَ))
آسمانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مساوی
تصویر مساوی
برابر، پایاپای، یکسان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از لفاظی
تصویر لفاظی
واژه بازی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از همکاوی
تصویر همکاوی
سمینار
فرهنگ واژه فارسی سره
طولانی بودن، طول، بلندی
دیکشنری اردو به فارسی
لحظه ای
دیکشنری اردو به فارسی