معنی تفاوی - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با تفاوی
تفاول
- تفاول
- مرواییدن (مروا فال نیک) آب دهن که از اثر مزه چیزی بهم رسد آب دهن تف خدو کفک
فرهنگ لغت هوشیار
تفانی
- تفانی
- نیست گرداندن یکدیگر هم نابودی، یکدیگر را نابود کردن هم را نیست کردن، با هم نیست شدن
فرهنگ لغت هوشیار