هر چیزی که نرم و سست باشد. (برهان). رخو. سست. نرم. قابل پیچیدن، مانند ترکۀ تر و مار. قابل ارتجاع. خم پذیر. قابل انعطاف. قابل خم و راست شدن، فالج. فالج گونه. لس. مفلوج. بی حس ّ. - لمس شدن عضوی یا تمام آن، فالج پدید آمدن در عضو یا همه اعضاء
هر چیزی که نرم و سست باشد. (برهان). رِخو. سُست. نرم. قابل پیچیدن، مانند ترکۀ تر و مار. قابل ارتجاع. خم پذیر. قابل انعطاف. قابل خم و راست شدن، فالج. فالج گونه. لس. مفلوج. بی حس ّ. - لمس شدن عضوی یا تمام آن، فالج پدید آمدن در عضو یا همه اعضاء
دهی از دهستان سیلاخور بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، واقع در 1300گزی باختر الیگودرز، کنار راه مالرو چقاطرم به مکی آباد. جلگه، معتدل و دارای 466 تن سکنه. آب آن از قنات و چاه. محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالیچه بافی و راه اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی از دهستان سیلاخور بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، واقع در 1300گزی باختر الیگودرز، کنار راه مالرو چقاطرم به مکی آباد. جلگه، معتدل و دارای 466 تن سکنه. آب آن از قنات و چاه. محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالیچه بافی و راه اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)