جدول جو
جدول جو

معنی لمس

لمس
سست، بی حال، شل، افتاده، لس
دست مالیدن به چیزی، سودن، بساویدن
لمس شدن: بی حس شدن، سست و بی حال شدن
لمس کردن: چیزی را با دست بسودن، دست مالیدن
تصویری از لمس
تصویر لمس
فرهنگ فارسی عمید