جدول جو
جدول جو

معنی لقیدنی - جستجوی لغت در جدول جو

لقیدنی
(لَقْ قی دَ)
درخور لقیدن، که لقیدن او ضروری است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لاقیدی
تصویر لاقیدی
بی قیدی، بی بند و باری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لحیانی
تصویر لحیانی
مرد ریش دراز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لقیدن
تصویر لقیدن
لق شدن، جنبیدن و تکان خوردن چیزی در جای خود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شنیدنی
تصویر شنیدنی
درخور شنیدن، شایستۀ شنیدن
فرهنگ فارسی عمید
(پُ لُقْ قی دَ)
رجوع به پلغیدنی شود
لغت نامه دهخدا
(لَ دَ)
درخور لمیدن. که لمیدن او ضروری است
لغت نامه دهخدا
(لِ دَ)
درخور لهیدن. که له شود. که لهیدن تواند
لغت نامه دهخدا
(لَقْ قی دَ / دِ)
تباه شدگی تخم مرغ. جنبانی چیزی نااستوار چون میخ و دندان بر جای خود
لغت نامه دهخدا
(خُ دَ نَ / نِ شِ کَ تَ)
لغّیدن. جنبیدن چنانکه تخم مرغی تباه را چون بجنبانی. جنبان بودن چیزی بجای خویش که جنبانی در آن طبیعی یا مطبوع و خوش آیند نباشد. جنبیدن چیزی که باید استوار و محکم باشد. جنبیدن به علت نااستواری یا تباهی و فساد، چنانکه دندان در دهان یا میخ در چوب و غیره: این میخ می لقد. این دیرک می لقد
لغت نامه دهخدا
تصویری از لقیانه
تصویر لقیانه
دیدار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلقیدنی
تصویر پلقیدنی
بر جستنی بیرون جستنی آنچه آماده بر آمدن و بیرون جستن باشد
فرهنگ لغت هوشیار
بی معنی پوچ: گفتار لایعنی را که بازاریان نیز از آن حذر نمایند بنیاد نهاده است. توضیح در تداول لا یعنی را بفتح یا و کسر نون هم تلفظ کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لحیانی
تصویر لحیانی
مرد ریش دراز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شنیدنی
تصویر شنیدنی
لایق شنیدن قابل شنیدن شنودنی: اخبار شنیدنی داستان شنیدنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بریدنی
تصویر بریدنی
لایق بریدن شایسته قطع
فرهنگ لغت هوشیار
نااستوار بودن در جای خود و جنبیدن (چنانکه تخم مرغ فاسد یا دندان کرم خورده)
فرهنگ لغت هوشیار
تباه شدگی تخم مرغ، جنبانی چیزی نا استوار چون میخ و دندان بر جای خود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دمیدنی
تصویر دمیدنی
لایق دمیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لقیدن
تصویر لقیدن
((لَ دَ))
لغیدن، نااستوار بودن در جای خود، جنبیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لحیانی
تصویر لحیانی
((لِ))
مرد ریش دراز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جویدنی
تصویر جویدنی
Chewable
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از رقصیدنی
تصویر رقصیدنی
Danceable
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از جویدنی
تصویر جویدنی
żujący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از جویدنی
تصویر جویدنی
mastigável
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از رقصیدنی
تصویر رقصیدنی
可跳舞的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از جویدنی
تصویر جویدنی
可咀嚼的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از رقصیدنی
تصویر رقصیدنی
taneczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از رقصیدنی
تصویر رقصیدنی
танцевальный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از رقصیدنی
تصویر رقصیدنی
танцювальний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از جویدنی
تصویر جویدنی
жувальний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از رقصیدنی
تصویر رقصیدنی
tanzbar
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از جویدنی
تصویر جویدنی
kaubar
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از جویدنی
تصویر جویدنی
жевательный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از رقصیدنی
تصویر رقصیدنی
dançável
دیکشنری فارسی به پرتغالی