جدول جو
جدول جو

معنی لقیانه - جستجوی لغت در جدول جو

لقیانه
(سَ مَ)
دیدار کردن. (منتهی الارب). لقی . رجوع به لقی شود
لغت نامه دهخدا
لقیانه
دیدار کردن
تصویری از لقیانه
تصویر لقیانه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فریانه
تصویر فریانه
(دخترانه)
نام پادشاهی افسانه ای هم زمان با اسکندر مقدونی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از لحیانی
تصویر لحیانی
مرد ریش دراز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لوشانه
تصویر لوشانه
چرب و شیرین، لقمۀ چرب و شیرین، سخن شیرین و دل چسب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ساقیانه
تصویر ساقیانه
به شیوه و روش ساقیان مانند ساقیان، ساقی وار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آهیانه
تصویر آهیانه
استخوان بالای مغز سر که از جمجمه جدا است، کاسۀ سر، قحف، عظم قحف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لوسانه
تصویر لوسانه
متملقانه، از روی فریب کاری، برای مثال اجل چون دام کرده گیر پوشیده به خاک اندر / صیاد از دور نک دانه برهنه کرده لوسانه (کسائی - لغت فرس - لوسانه)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فقیرانه
تصویر فقیرانه
درویشانه مانند فقیران
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آژیانه
تصویر آژیانه
پوشش زمین از سنگ یا آجر، سنگ فرش، آجرفرش
فرهنگ فارسی عمید
(سَ)
لقی . رجوع به لقی شود. دیدار کردن. (منتهی الارب). دیدن، رسیدن، کارزار کردن. (زوزنی)
لغت نامه دهخدا
(لَ نَ)
تیزی. دریافت و زودفهمی. لقنه. لقن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(لَ قَ نَ)
مادۀ لزجی که از چشم خارج شود. (دزی). ژفک. پیخ. پیخال
لغت نامه دهخدا
لانه حیوانات از مرغ سگ موش زنبور مارو غیره آشیان، خانه ماء وی مسکن، طبقه مرتبه آشکوب، سقف آسمانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لوسانه
تصویر لوسانه
چاپلوسی، فروتنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لوشانه
تصویر لوشانه
سخن دلچسب و شیرین
فرهنگ لغت هوشیار
داشوار (گویش تهرانی) همچون لوطیان باصدق و صفا براستی: اما لوطیانه بگو من ارسلانم وجانت را خلاص کن خ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لقانطه
تصویر لقانطه
خوردنگاه رستوران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لقانیه
تصویر لقانیه
زیرکی هوشیاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لحیانی
تصویر لحیانی
مرد ریش دراز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لقیان
تصویر لقیان
دیدار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لقانه
تصویر لقانه
زیرکی هوشیاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساقیانه
تصویر ساقیانه
چمانیگون سردهانه بروش ساقیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رایانه
تصویر رایانه
ماشین هوشمند، کامپیوتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آهیانه
تصویر آهیانه
استخوان بالای مغز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آژیانه
تصویر آژیانه
فرش زمین از سنگ گچ یا آجر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آشیانه
تصویر آشیانه
((نِ))
لانه حیوانات، خانه، طبقه، مرتبه، سقف، آسمانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آژیانه
تصویر آژیانه
((نِ))
سنگ فرش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آهیانه
تصویر آهیانه
((نِ))
کاسه سر، جمجمه، کام، دهان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رایانه
تصویر رایانه
((نِ))
دستگاه الکترونیکی که دارای حافظه ای با ظرفیت زیاد و امکانات پردازش بسیار سریع اطلاعات است، رایانه (واژه فرهنگستان)، کامپیوتر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لقانطه
تصویر لقانطه
((لُ طَ یا طِ))
رستوران، مهمان خانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لوسانه
تصویر لوسانه
((نِ))
چاپلوسی، وسیله فریب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لحیانی
تصویر لحیانی
((لِ))
مرد ریش دراز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آژیانه
تصویر آژیانه
آجر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رایانه
تصویر رایانه
کامپیوتر
فرهنگ واژه فارسی سره