باردار. ج، لقّح، شتر. ج، لقاح، شتر مادۀ شیردار. لقاح. (منتهی الارب). اشتردوشا. (مهذب الاسماء) ، ناقۀ بچه آورده تا دو ماه یا سه ماه. (منتهی الارب). شتر ماده که از زادن او دو ماه تا سه ماه گذشته باشد. (منتخب اللغات). لقاح. (منتهی الارب)
باردار. ج، لُقَّح، شتر. ج، لقاح، شتر مادۀ شیردار. لقاح. (منتهی الارب). اشتردوشا. (مهذب الاسماء) ، ناقۀ بچه آورده تا دو ماه یا سه ماه. (منتهی الارب). شتر ماده که از زادن او دو ماه تا سه ماه گذشته باشد. (منتخب اللغات). لقاح. (منتهی الارب)
نوعی بازی و قمار و آن چنین است که بر 30 صفحه مقوایی (کارت) 3 ردیف و در هر ردیف 9 خانه نقش شده و اعدادی از 1 تا 90 درآن خانه ها (در هر خانه یک عدد) نوشته شده و 90 مهره چوبین که برهریک عددی از اعداد از 1 تا 90 منقوش است در کیسه ای قرار دارد. بازی کنندگان یک یا چند صفحه (کارت) در اختیار گیرند و شخصی را انتخاب کنند. او از کیسه مهره را بیرون میاورد و شماره آنها را میخواند هرصفحه که اعداد خانه های یک ردیف (از سه ردیف) آن زودتر از کیسه بر آید و خوانده شود برنده باشد
نوعی بازی و قمار و آن چنین است که بر 30 صفحه مقوایی (کارت) 3 ردیف و در هر ردیف 9 خانه نقش شده و اعدادی از 1 تا 90 درآن خانه ها (در هر خانه یک عدد) نوشته شده و 90 مهره چوبین که برهریک عددی از اعداد از 1 تا 90 منقوش است در کیسه ای قرار دارد. بازی کنندگان یک یا چند صفحه (کارت) در اختیار گیرند و شخصی را انتخاب کنند. او از کیسه مهره را بیرون میاورد و شماره آنها را میخواند هرصفحه که اعداد خانه های یک ردیف (از سه ردیف) آن زودتر از کیسه بر آید و خوانده شود برنده باشد
بر گرفتن از زمین، چیدن، درز گرفتن جامه را، پینه کاری، فراگرفتن به دست آوردن برداشته بر چیده بر گرفته، خوشه میوه: افتاده یا ریخته از زمین برداشتن چیزی را، چیدن (دانه و غیره)
بر گرفتن از زمین، چیدن، درز گرفتن جامه را، پینه کاری، فراگرفتن به دست آوردن برداشته بر چیده بر گرفته، خوشه میوه: افتاده یا ریخته از زمین برداشتن چیزی را، چیدن (دانه و غیره)
اگر کسی بیند که رویش از علت لقوه کج شد، دلیل که پیش مردم خوار شود. محمد بن سیرین دیدن لقوه در خواب، دلیل بر مردی منافق بود. اگر بیند که به علت لقوه گرفتار شد، دلیل بر اشکار شدن دین او است.
اگر کسی بیند که رویش از علتِ لقوه کج شد، دلیل که پیش مردم خوار شود. محمد بن سیرین دیدن لقوه در خواب، دلیل بر مردی منافق بود. اگر بیند که به علتِ لقوه گرفتار شد، دلیل بر اشکار شدن دین او است.