معنی لقوح
- لقوح (لَ)
- باردار. ج، لقّح، شتر. ج، لقاح، شتر مادۀ شیردار. لقاح. (منتهی الارب). اشتردوشا. (مهذب الاسماء) ، ناقۀ بچه آورده تا دو ماه یا سه ماه. (منتهی الارب). شتر ماده که از زادن او دو ماه تا سه ماه گذشته باشد. (منتخب اللغات). لقاح. (منتهی الارب)
