- لف
بین، میان، داخل، پیچیدن، درنوردیدن، درهم پیچیدن
لف و نشر: در ادبیات در فن بدیع آوردن چند کلمه در شعر یا نثر (لف) و سپس آوردن صفات و تشبیهاتی برای آن ها (نشر)، طی و نشر
لف و نشر مرتب: در ادبیات در فن بدیع لف و نشری که کلمۀ اول نشر مربوط به کلمۀ اول لف و کلمۀ دوم نشر مربوط به کلمۀ دوم لف باشد، همچنین تا آخر، برای مثال نباشد چون لب و رخسار و گیسوی و برت هرگز / شکر شیرین و گل رنگین و شب مشکین و صبح انور
لف و نشر مشوّش: در ادبیات در فن بدیع لف و نشری که ترتیب خاصی نداشته باشد
لف و نشر معکوس: در ادبیات در فن بدیع لف ون شری که کلمۀ اول نشر مربوط به کلمۀ آخر لف باشد
لف و نشر: در ادبیات در فن بدیع آوردن چند کلمه در شعر یا نثر (لف) و سپس آوردن صفات و تشبیهاتی برای آن ها (نشر)، طی و نشر
لف و نشر مرتب: در ادبیات در فن بدیع لف و نشری که کلمۀ اول نشر مربوط به کلمۀ اول لف و کلمۀ دوم نشر مربوط به کلمۀ دوم لف باشد، همچنین تا آخر،
لف و نشر مشوّش: در ادبیات در فن بدیع لف و نشری که ترتیب خاصی نداشته باشد
لف و نشر معکوس: در ادبیات در فن بدیع لف ون شری که کلمۀ اول نشر مربوط به کلمۀ آخر لف باشد
