جدول جو
جدول جو

معنی لف

لف
(سَ)
درنوردیدن چیزی را و پیچیدن. خلاف نشر. (منتهی الارب). مقابل نشر. لوله کردن. درپیچیدن. (تاج المصادر) ، آمیختن دو لشکر به هم در جنگ، بازداشتن کسی را از حق وی، فراهم آوردن چیزی را، اقسام طعام آمیخته خوردن یا زشت گردانیدن، ضم کردن چیزی را به چیزی، در هم پیچیده گردیدن شاخ درخت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا