جدول جو
جدول جو

معنی لغنک - جستجوی لغت در جدول جو

لغنک
(نَ کَ دَ)
به معنی لعلک در لغت بنی تمیم. (منتهی الارب). بوکه ترا
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نُ کَ دَ)
هرآینه و هی کلمهٌ تستعمل تأکیداً اصلها لانک فابدلت الهمزه هاءً کایاک و هیاک... (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(لَ نَ)
دهی از دهستان طبس مسینا بخش درمیان شهرستان بیرحند، واقع در 59 هزارگزی جنوب خاوری درمیان و 5 هزارگزی جنوب خاوری دستگرد. کوهستانی و گرمسیر دارای 134 تن سکنۀ فارسی زبان. آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات، شغل اهالی زراعت و مالداری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
اسم هندی کرسنه است، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
ظاهراً نام قلعتی است. قبهالارض به زعم هندوان. ابوریحان در تعریف قبهالارض گوید: و اما هندوان همی گویند که آنجا جایی است بلند نام او لنک و آرامگاه دیو و پری است و بر آن خط که از لنک تا به کوه مرو کشد شهر اوژن است اندر مملکت مالاوا و هم او گوید: قلعه لنک و هوالاّن جبال منقطعه بینها البحر. و هم نویسد: و علی الخط الذی علیه الحسابات النجومیه فیمابین لنک و بین مرو علی السمت المستقیم مدینه اوجین فی حدود مالوا...’ هندوان لنک را وسط معموره یا قبهالارض بر خط استوا بدون عرض جغرافیائی نود درجه از جزایر خالدات میدانستند و برای اواسط کواکب دایرۀ نصف النهار آنجا را مبداء قرار میدادند و چون خطی که از لنک به کوه مرو میکشید به شهر اوژن میگذشت به نام اجین یا ازین و اژین خوانده شد. (التفهیم صص 193-194 متن و حاشیه). رجوع به ماللهند بیرونی ص 6، 102، 133، 134، 154، 157، 168، 159، 160، 161، 162 و 186 شود
لغت نامه دهخدا
(لُ)
کرکرانک نزدیک گوش، گوشت کرانۀ گوش و گردن. لغد. لغدود. لغنون، دروغ. یقال: جئت بلغن غیرک، اذا انکرت ما تکلم به من اللغه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
خرسندی، نشاط و جوانی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
به معنی نان باشد. (از نسخه ای از لغت نامۀ اسدی)
لغت نامه دهخدا
خورسندی، شور جوانی کر کرانک گوش (کر کرانک غضروف)، گوشت گردن، نای زبان، درون بینی، زیر زنج نان خبز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لبنک
تصویر لبنک
((لَ بَ))
موریانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لغن
تصویر لغن
((لَ غْ))
نان، خبز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لینک
تصویر لینک
پیوند، دنبالک
فرهنگ واژه فارسی سره