لبنگ لبنگ موریانه، نوعی حشره با آرواره های قوی که به صورت اجتماعی زندگی کرده و از چوب تغذیه می کندچوب خوٰارک، تافَشَک، رَشمیز، رَوَنجو، ریوَنجو، دیوَک، اَرَضَه فرهنگ فارسی عمید
تبنک تبنک قالبی که زرگر یا ریخته گر فلز گداخته را در آن می ریزد، برای مِثال تبنک را چو کژ نهی بی شک / ریخته کژ برآید از تبنک (عنصری - ۳۶۸) فرهنگ فارسی عمید
لبیک لبیک ذکری که حاجیان در مراسم حج در صحرای عرفات تکرار می کنند، کلمه ای که در پاسخ آوازدهنده و در مقام تلبیه و اجابت می گویند فرهنگ فارسی عمید
لبنی لبنی درخت بناست (کندر) لبنی در فارسی: شیری جیوی منسوب به لبن شیری. کندر. توضیح در برهان لبنی بر وزن مدنی آمده و صحیح نیست فرهنگ لغت هوشیار