منسوب به لعل، به رنگ لعل. به سرخی لعل. سرخ. همیشه باد دو دست تو تاجهان باشد یکی به مشکین زلف و یکی به لعلی شیر. مسعودسعد. به مرز بی رز تو مرغکی درون بپرید سرش به لعلی همچون عروس در پرده. سوزنی. از آن لبی که به خوشی چنو نباشد شهد در آن رخی که به لعلی چنو شقایق نیست. سوزنی. تلقین لب لعلی جان پرور ساقی است گر ذکر دوام است وگر شرب مدام است. سعدی. - بادۀ لعلی، شراب سرخ: صائب در این دو هفته که گل جوش میزند چون داغ لاله بادۀ لعلی مده ز چنگ. صائب (از آنندراج). ، قسمی انگور، رنگی که مصوران و نقاشان بکار برند. (آنندراج)
منسوب به لعل، به رنگ لعل. به سرخی لعل. سرخ. همیشه باد دو دست تو تاجهان باشد یکی به مشکین زلف و یکی به لعلی شیر. مسعودسعد. به مرز بی رز تو مرغکی درون بپرید سرش به لعلی همچون عروس در پرده. سوزنی. از آن لبی که به خوشی چنو نباشد شهد در آن رخی که به لعلی چنو شقایق نیست. سوزنی. تلقین لب لعلی جان پرور ساقی است گر ذکر دوام است وگر شرب مدام است. سعدی. - بادۀ لعلی، شراب سرخ: صائب در این دو هفته که گل جوش میزند چون داغ لاله بادۀ لعلی مده ز چنگ. صائب (از آنندراج). ، قسمی انگور، رنگی که مصوران و نقاشان بکار برند. (آنندراج)
از شعرا و علمای عثمانی در قرن نهم و از مردم استانبول. این بیت او راست: ای کو کل اولمغه سر دفتر ارباب نظر دقت ایت هر ورق او ستنه قدک دال اولسون. (قاموس الاعلام ترکی) از شعرای قرن نهم عثمانی از مردم اسکوب. این بیت او راست: زاهدک گو گلنده جنت، عاشقک دیدار یار لاجرم هر کیشینک باشنده بر سوداسی وار. (قاموس الاعلام ترکی)
از شعرا و علمای عثمانی در قرن نهم و از مردم استانبول. این بیت او راست: ای کو کل اولمغه سر دفتر ارباب نظر دقت ایت هر ورق او ستنه قدک دال اولسون. (قاموس الاعلام ترکی) از شعرای قرن نهم عثمانی از مردم اسکوب. این بیت او راست: زاهدک گو گلنده جنت، عاشقک دیدار یار لاجرم هر کیشینک باشنده بر سوداسی وار. (قاموس الاعلام ترکی)
کولی، جوان خوش اندام، بانشاط، سرمست، سرودگو و مطرب، برای مثال صبا زآن لولی شنگول سرمست / چه داری آگهی؟ چون است حالش؟ (حافظ۲ - ۴۰۴)، فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهرآشوب / چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را (حافظ - ۲۲)
کولی، جوان خوش اندام، بانشاط، سرمست، سرودگو و مطرب، برای مِثال صبا زآن لولی شنگول سرمست / چه داری آگهی؟ چون است حالش؟ (حافظ۲ - ۴۰۴)، فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهرآشوب / چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را (حافظ - ۲۲)
نالگر سمگر بجشاک، سنبی در هندسه منسوب به نعل: نعلبند: مرد خفاف نعلی و خراز از مواریث آنک داند راز. (حدیقه. مد. 123)، چون دو قوس از دایره که طولشان از نصف دایره بیشتر باشد و انحداب (کوژی) آنها در یک جانب بود - بر سطحی محیط شوند آن شکل را نعلی نامند
نالگر سمگر بجشاک، سنبی در هندسه منسوب به نعل: نعلبند: مرد خفاف نعلی و خراز از مواریث آنک داند راز. (حدیقه. مد. 123)، چون دو قوس از دایره که طولشان از نصف دایره بیشتر باشد و انحداب (کوژی) آنها در یک جانب بود - بر سطحی محیط شوند آن شکل را نعلی نامند
لال بودن گنگی بی زبانی، جمع لولو مرواریدها: چنانکه در کتاب محکم و کلام قدیم لالی این سه اسم متعالی را در یک سلک نظم قرار داده است... گنگی، بی زبانی، گفتن نتوانستن
لال بودن گنگی بی زبانی، جمع لولو مرواریدها: چنانکه در کتاب محکم و کلام قدیم لالی این سه اسم متعالی را در یک سلک نظم قرار داده است... گنگی، بی زبانی، گفتن نتوانستن