جدول جو
جدول جو

معنی لذاذه - جستجوی لغت در جدول جو

لذاذه
(زَ خَ رَ)
لذاذ. خوشمزه یافتن چیزی را. (منتهی الارب). مزه یافتن. (منتهی الارب) (زوزنی) : لذ هو، مزه دار و بامزه گردید. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
لذاذه
لذاذت درفارسی: هونیاکی خوشمزگی مزه یافتن مزه کردن
تصویری از لذاذه
تصویر لذاذه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لذاذت
تصویر لذاذت
خوشمزه شدن، خوشمزگی، گوارایی، به شادی گذراندن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جذاذه
تصویر جذاذه
ریزۀ زر
فرهنگ فارسی عمید
(زَ)
لذاذه. خوشمزه یافتن چیزی را، مزه یافتن: لذّ هو، مزه دار و بامزه گردید. (منتهی الارب) ، خوش خوردن. (تاج المصادر)
لغت نامه دهخدا
(لَ ذَ)
تأنیث لذیذ. ج، لذائذ
لغت نامه دهخدا
(لِ)
جمع واژۀ لذیذ. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(ذَ)
جامۀ حریر چینی سرخ. ج، لاذ. (منتهی الارب). لاده، خاصه. بطانه. یکی از اقربا و کسان. یکی از خواص. یکی از بطائن: فبعثت لاذتی بمد من ورق لتأتینی بمد من طحین فلم تجده... (ابن هشام به نقل ابوالکمال احمد عاصم مؤلف تاج العروس. در کلمه شفر (ذوال...) .)
لغت نامه دهخدا
(لَذْ ذا عَ)
تأنیث لذّاع
لغت نامه دهخدا
(زَ نَ)
تیز و چست و سبک گردیدن در کار. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اِ رِ)
بدحال شدن. بذاذ. بذذ. بذوذه. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از المصادر زوزنی).
لغت نامه دهخدا
(قُ ذَ)
تراشۀ زر و سیم و جز آن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ج، قذاذات. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
خوشمزه یافتن چیزی را: لذاذت این قدیه بمبلغی رسیده که... آنرا در سبدها تعبیه کرده. . شهر بشهر فرستاده اند، مزه یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لذیذه
تصویر لذیذه
مونث لذیذ بنگرید به لذیذ مونث لذیذ جمع لذائذ (لذایذ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاذه
تصویر لاذه
پارسی تازی گشته لاد دیبای سرخرنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قذاذه
تصویر قذاذه
تراشه سونش تراشیده موی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بذاذه
تصویر بذاذه
پراشیدگی (بد حالی) سخت گذرانی
فرهنگ لغت هوشیار