کفش، پوششی برای محافظت از پا، پایزار، پاپوش، پایدان، لخا، پاافزار، پااوزار تیماج، پوست دباغی شدۀ بز، ساختیان، پرنداخ، پرانداخ، گوزگانی، اپرنداخ، پرندخ، کوزکانی، سختیان لاک رنگ سرخ گل سرخ، گلی معطر با گلبرگ های سرخ و ساقه های ضخیم و برگ های بیضی که انواع مختلف دارد، رز، آتشی، گل سوری، ورد، چچک، گل آتشی، سوری، بوی رنگ، برای مثال در کنارش نه آن زمان کاکا / تا شود سرخ چهره اش چو لکا (سنائی۱ - ۱۴۸)
کَفش، پوششی برای محافظت از پا، پایزار، پاپوش، پایدان، لَخا، پااَفزار، پااَوزار تیماج، پوست دباغی شدۀ بز، ساختیان، پَرَنداخ، پَراَنداخ، گوزگانی، اَپرَنداخ، پَرَندَخ، کوزکانی، سِختیان لاک رنگ سرخ گُلِ سُرخ، گلی معطر با گلبرگ های سرخ و ساقه های ضخیم و برگ های بیضی که انواع مختلف دارد، رُز، آتَشی، گُلِ سوری، وَرد، چَچُک، گُلِ آتَشی، سوری، بوی رَنگ، برای مِثال در کنارش نه آن زمان کاکا / تا شود سرخ چهره اش چو لکا (سنائی۱ - ۱۴۸)
قسمی نوشابۀ الکلی که از حبوبات گیرند و درروسیه متداول است. عروق روس. توضیح: ودکا نوشابۀ تند الکلی و مخلوطی است تصفیه شده از الکل اتیلیک و آب. برای تهیۀ ودکا مخلوط الکل و آب را از زغال عبور دهند و سپس تصفیه کنند آنگاه شیرۀ گیاهان یا دانه هایا ریشه ها و ادویه را بدان اضافه نمایند. انواع دیگر ودکا را از تقطیر مایعات شیرین مانند شیرۀ انگور، آلبالو و غیره به دست آورند. (فرهنگ فارسی معین)
قسمی نوشابۀ الکلی که از حبوبات گیرند و درروسیه متداول است. عروق روس. توضیح: ودکا نوشابۀ تند الکلی و مخلوطی است تصفیه شده از الکل اتیلیک و آب. برای تهیۀ ودکا مخلوط الکل و آب را از زغال عبور دهند و سپس تصفیه کنند آنگاه شیرۀ گیاهان یا دانه هایا ریشه ها و ادویه را بدان اضافه نمایند. انواع دیگر ودکا را از تقطیر مایعات شیرین مانند شیرۀ انگور، آلبالو و غیره به دست آورند. (فرهنگ فارسی معین)
پیشوند یونانی به معنی ده (10) که در مقیاسات سلسلۀ متری به معنی ده برابر است، مانند دکامتر= ده متر، دکالیتر= ده لیتر. (از دائره المعارف فارسی). - دکاگرم، ده گرم. - دکالیتر، ده لیتر. - دکامتر، ده متر
پیشوند یونانی به معنی ده (10) که در مقیاسات سلسلۀ متری به معنی ده برابر است، مانند دکامتر= ده متر، دکالیتر= ده لیتر. (از دائره المعارف فارسی). - دکاگرم، ده گرم. - دکالیتر، ده لیتر. - دکامتر، ده متر
رنگ لاک و آن رنگی باشد سرخ که در هندوستان سازند و با ثفل آن کارد و شمشیر را در دسته محکم کنند. (برهان). لاک. (حاشیۀ لغت نامۀ اسدی نخجوانی). لک: نار چون در حقۀ زرین نگینهای عقیق سیب چون بر مهرۀ سیمین نشانهای لکا. قطران. صاحب انجمن آرا گوید: در مخزن الادویه گفته که آن صمغ نباتی است که در هند و بنگاله از سرشاخهای کنار و بعض اشجار برمی آید و منعقد میگردد و سرخ رنگ شبیه به توت سرخ است و حب های آن به قدر نارنج و لیمو میشود. این را لاک خام میگویند و آنچه از درخت سدر که به پارسی کنار گویند به عمل آید از امثال دیگر بهتر است و از طبخ لک خام در آب و اخذ آب آن انواع رنگهای سرخ به عمل می آید و هر یک را به نامی و آنچه آب آن را در پنبه گرفته اقراص نازک ساخته خشک نمایند به فارسی کتا و به هندی التا و مهاور نیز گویند. ثفل لاک مطبوخ آب گرفته را ورقهای نازک سازند و آن را به هندی چپرا و به شیرازی دوس مینامند و بهترین آن سرخ صافی شفاف است که لوله کرده سر کاغذها بدان چسبانند. (انجمن آرا) ، زمین و ولایت و الکا. به لغت ژند و پاژند نیز به معنی بوم و زمین و ولایت باشد، دریچه. (برهان) لخا. کفش. لالکا. پای افزار. لخه: کبک چون طالب علم است و در این نیست شکی ساخته پایکها را ز لکا موزگکی. منوچهری. حب علی ز رضوان بر سر نهدت تاج از پایها برون کندت مالکی لکا. ناصرخسرو. ، چرمی را گویند که آن را دباغت نکرده باشند و مسافران بر کف پای بندند وروند و آن را چاروق گویند، پوستی را گویند که به غایت نرم و پیراسته باشد. دارش، تیماج. سختیان، گل سرخ. (برهان) : در کنارش نه آن زمان کاکا تا شود سرخ چهره اش چو لکا. سنایی
رنگ لاک و آن رنگی باشد سرخ که در هندوستان سازند و با ثفل آن کارد و شمشیر را در دسته محکم کنند. (برهان). لاک. (حاشیۀ لغت نامۀ اسدی نخجوانی). لک: نار چون در حقۀ زرین نگینهای عقیق سیب چون بر مهرۀ سیمین نشانهای لکا. قطران. صاحب انجمن آرا گوید: در مخزن الادویه گفته که آن صمغ نباتی است که در هند و بنگاله از سرشاخهای کنار و بعض اشجار برمی آید و منعقد میگردد و سرخ رنگ شبیه به توت سرخ است و حب های آن به قدر نارنج و لیمو میشود. این را لاک خام میگویند و آنچه از درخت سدر که به پارسی کنار گویند به عمل آید از امثال دیگر بهتر است و از طبخ لک خام در آب و اخذ آب آن انواع رنگهای سرخ به عمل می آید و هر یک را به نامی و آنچه آب آن را در پنبه گرفته اقراص نازک ساخته خشک نمایند به فارسی کتا و به هندی التا و مهاور نیز گویند. ثفل لاک مطبوخ آب گرفته را ورقهای نازک سازند و آن را به هندی چپرا و به شیرازی دوس مینامند و بهترین آن سرخ صافی شفاف است که لوله کرده سر کاغذها بدان چسبانند. (انجمن آرا) ، زمین و ولایت و الکا. به لغت ژند و پاژند نیز به معنی بوم و زمین و ولایت باشد، دریچه. (برهان) لخا. کفش. لالکا. پای افزار. لخه: کبک چون طالب علم است و در این نیست شکی ساخته پایکها را ز لکا موزگکی. منوچهری. حب علی ز رضوان بر سر نهدت تاج از پایها برون کندت مالکی لکا. ناصرخسرو. ، چرمی را گویند که آن را دباغت نکرده باشند و مسافران بر کف پای بندند وروند و آن را چاروق گویند، پوستی را گویند که به غایت نرم و پیراسته باشد. دارش، تیماج. سختیان، گل سرخ. (برهان) : در کنارش نه آن زمان کاکا تا شود سرخ چهره اش چو لکا. سنایی
روسی ملاب قسمی نوشابه الکلی که از حبوبات گیرند و در روسیه متداول است عرق روسی. توضیح ودکا نوشابه تند الکلی و مخلوطی است تصفیه شده ازالکل اتیلیک و آب. برای تهیه ودکا مخلوط الکل و آب را از زغال عبور دهند و سپس تصفیه کنند آنگاه شیره گیاهان یا دانه های یا ریشه ها و ادویه را بدان اضافه نمایند. انواع دیگر ودکاراازتقطیرمایعات شیرین مانند شیره انگور آلبالو وغیره بدست آورند
روسی ملاب قسمی نوشابه الکلی که از حبوبات گیرند و در روسیه متداول است عرق روسی. توضیح ودکا نوشابه تند الکلی و مخلوطی است تصفیه شده ازالکل اتیلیک و آب. برای تهیه ودکا مخلوط الکل و آب را از زغال عبور دهند و سپس تصفیه کنند آنگاه شیره گیاهان یا دانه های یا ریشه ها و ادویه را بدان اضافه نمایند. انواع دیگر ودکاراازتقطیرمایعات شیرین مانند شیره انگور آلبالو وغیره بدست آورند