جدول جو
جدول جو

معنی لحظه - جستجوی لغت در جدول جو

لحظه
دم
تصویری از لحظه
تصویر لحظه
فرهنگ واژه فارسی سره
لحظه
یک چشم به هم زدن، یک دم
تصویری از لحظه
تصویر لحظه
فرهنگ فارسی عمید
لحظه
یکبار نگاه کردن بگوشه چشم، طرفه
تصویری از لحظه
تصویر لحظه
فرهنگ لغت هوشیار
لحظه
((لَ ظَ یا ظِ))
یک چشم به هم زدن، یک دم، جمع لحظات
تصویری از لحظه
تصویر لحظه
فرهنگ فارسی معین
لحظه
Moment
تصویری از لحظه
تصویر لحظه
دیکشنری فارسی به انگلیسی
لحظه
momento
دیکشنری فارسی به پرتغالی
لحظه
Moment
دیکشنری فارسی به آلمانی
لحظه
moment
دیکشنری فارسی به لهستانی
لحظه
момент
دیکشنری فارسی به روسی
لحظه
момент
دیکشنری فارسی به اوکراینی
لحظه
moment
دیکشنری فارسی به هلندی
لحظه
momento
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
لحظه
moment
دیکشنری فارسی به فرانسوی
لحظه
momento
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
لحظه
क्षण
دیکشنری فارسی به هندی
لحظه
momen
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
لحظه
순간
دیکشنری فارسی به کره ای
لحظه
רגע
دیکشنری فارسی به عبری
لحظه
时刻
دیکشنری فارسی به چینی
لحظه
時間
دیکشنری فارسی به ژاپنی
لحظه
an
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
لحظه
wakati
دیکشنری فارسی به سواحیلی
لحظه
ช่วงเวลา
دیکشنری فارسی به تایلندی
لحظه
মুহূর্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
لحظه
لمحہ
دیکشنری فارسی به اردو
لحظه
لحظةٌ
دیکشنری فارسی به عربی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لحیه
تصویر لحیه
موی های گونه و چانۀ مرد، ریش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لحمه
تصویر لحمه
قرابت، خویشی، نخی که در عرض پارچه به کار می رود، پود جامه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لاحظه
تصویر لاحظه
مونث لاحظ - و - گوشه چشم مونث احظ جمع لواحظ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لحیه
تصویر لحیه
محاسن، ریش
فرهنگ لغت هوشیار
پاره گوشت تار جامه تان، خویشاوندی، باز خور پاره گوشت شکارکه باز شکاری را خورانند، مرغ تار جامه تان: دوم آنکه از لحمه باشد که آن تان جامه است که می بافند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لحقه
تصویر لحقه
از پس رساندگان از دنبال پیوستگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لحفه
تصویر لحفه
زیر دواج بودن دواج و برخورد افکندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لحسه
تصویر لحسه
لیسش لیسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
یک دازه یک سخن یک لفظ: تا لفظه الله پدید نمی آید از فساد بصلاح نمی آیند
فرهنگ لغت هوشیار