جدول جو
جدول جو

معنی لحظ - جستجوی لغت در جدول جو

لحظ
از گوشۀ چشم به چیزی نگریستن
تصویری از لحظ
تصویر لحظ
فرهنگ فارسی عمید
لحظ
(لَ)
چشم. ج، الحاظ
لغت نامه دهخدا
لحظ
(زَ)
بدنبال چشم نگریستن بسوی چیزی، وهو اشد التفاتاً من الشزر. (منتهی الارب). به گوشۀ چشم نگریستن. (تاج المصادر). لحظان. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
لحظ
گوش نگری زیر نگاهی زیر چشمی در دیده نگریستن بگوشه چشم نگریستن چیزی را، چشم جمع
فرهنگ لغت هوشیار
لحظ
((لَ))
به گوشه چشم نگریستن چیزی را، چشم، جمع الحاظ
تصویری از لحظ
تصویر لحظ
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لحظه
تصویر لحظه
یک چشم به هم زدن، یک دم
فرهنگ فارسی عمید
(لَ)
جایی است شیرناک به تهامه و منه یقال: اسد لحظه کما یقال اسدالشری. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(لَ ظَ)
لحظه. یکبار نگاه کردن به گوشۀ چشم، یک چشم بهم زدن. چشم زد. طرفه. دم. آن:
گریزان دراین بیشه جستم پناه
رسیدستم این لحظه ایدر ز راه.
فردوسی.
که به باقی عمر یک لحظه
رو نتابم ز خدمتت پس از این.
مسعودسعد.
نبود باید می خواره را کم از لاله
که هیچ لحظه نگردد همی ز می هشیار.
مسعودسعد.
جانم ز تن جدا باد ارمن بهیچ وقت
یک لحظه جان ز مهر تو ای جان جدا کنم.
مسعودسعد.
صد فتح کنی بیشک و صد سال از این پس
در هند به هر لحظه ببینند اثر فتح.
مسعودسعد.
گر قصد کنی چو وهم یک لحظه
از جابلقا رسد به جابلسا.
مسعودسعد.
تراهر ساعتی از عزّ ملکی است
ترا هر لحظه ای از بخت جاه است.
مسعودسعد.
بیمار که اشارت طبیب را سبک دارد... هر لحظه ناتوانی بر وی مستولی گردد. (کلیله و دمنه). و آدمی از آن روز که در رحم نطفه گردد تا آخر عمر یک لحظه از آفت نرهد. (کلیله و دمنه).
ولی پادشه را که یک لحظه از سر
کله گم شود جز گدایی نیابی.
خاقانی.
هر لحظه زیر پای سگ پاسبان تو
صد جان بهم فشانم و بر تو به نیم جو.
خاقانی.
یک لحظه چون گوزنان هویی برآرم از جان
سگ جانم ارنه چندین هجران چگونه باشد.
خاقانی.
ایزد نخواست آنچه دلم خواست لاجرم
هر لحظه آهی از دل سوزان برآورم.
خاقانی.
گفتی نکنی خدمت سلطان نکنم نی
یک لحظه فراغت به دو عالم نفروشم.
خاقانی.
یک لحظه بود این یا شبی کز عمر ما تاراج شد
ما هم چنان لب بر لبی نابرگرفته کام را.
سعدی.
هر دم هوسی پزد و هر لحظه رایی زند. (گلستان سعدی).
هر لحظه سر به جایی برمیکند خیالم
تا خود چه بر من آیدزین منقطع لگامی.
سعدی.
ما یکدل و تو شرم نداری که برآیی
هر لحظه به دستانی و هر روز به خویی.
سعدی.
همی گفت و هر لحظه سیلاب درد
فرومیدویدش به رخسار زرد.
سعدی.
بوسه دادن به روی یارچه سود
هم در آن لحظه کردنش بدرود.
سعدی.
زنهار نمیخواهم کز کشتن امانم ده
تا سیرترت بینم یک لحظه مدارائی.
سعدی.
به دروازۀ مرگ چون درشوند
به یک لحظه با هم برابر شوند.
سعدی.
پس ترا هر لحظه مرگ و رجعتی است
مصطفی فرمود دنیا ساعتی است.
مولوی.
لاغر و فربهند خلق جهان
کار عالم از این دو گونه بود
لاغر است آنکه او غمی دارد
فربه آنکس که غم در او نبود
من که هر لحظه ام غمی باشد
فربهم باز این چگونه بود
یادم آمد که این چنین باشد
کار هندو چو باژگونه بود.
امیرخسرو.
و لحظه لحظه محبت اهل آن در درون دل و جان بنیاد می نهاد. (ترجمه محاسن اصفهان ص 96). انفاص، لحظه به لحظه بول ریختن گوسپند.
- لحظهً یا در لحظه، فوراً. فی الفور. علی الفور.
- امثال:
سلطنت گر همه یک لحظه بود مغتنم است.
یک لحظه غافل گشتم و صد سال راهم دور شد. (ملک قمی).
، اشارت چشم. غمزه:
بادام دو چشم تو به عیاری و شوخی
صدبار به هر لحظه در کند شکسته.
سوزنی.
، چشم زخم
لغت نامه دهخدا
تصویری از تلحظ
تصویر تلحظ
تنگی تنگ شدن، بر چفسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لحظه
تصویر لحظه
یکبار نگاه کردن بگوشه چشم، طرفه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لحظه
تصویر لحظه
((لَ ظَ یا ظِ))
یک چشم به هم زدن، یک دم، جمع لحظات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لحظه
تصویر لحظه
دم
فرهنگ واژه فارسی سره
آن، ثانیه، حین، دقیقه، دم، لمحه، نفس، وقت، وهله
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از لحظه
تصویر لحظه
اللّحظة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از لحظه
تصویر لحظه
Moment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از لحظه
تصویر لحظه
moment
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از لحظه
تصویر لحظه
momento
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از لحظه
تصویر لحظه
wakati
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از لحظه
تصویر لحظه
momento
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از لحظه
تصویر لحظه
Moment
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از لحظه
تصویر لحظه
moment
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از لحظه
تصویر لحظه
момент
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از لحظه
تصویر لحظه
لمحہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از لحظه
تصویر لحظه
মুহূর্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از لحظه
تصویر لحظه
ช่วงเวลา
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از لحظه
تصویر لحظه
moment
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از لحظه
تصویر لحظه
時間
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از لحظه
تصویر لحظه
时刻
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از لحظه
تصویر لحظه
רגע
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از لحظه
تصویر لحظه
момент
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از لحظه
تصویر لحظه
momen
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از لحظه
تصویر لحظه
क्षण
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از لحظه
تصویر لحظه
momento
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از لحظه
تصویر لحظه
순간
دیکشنری فارسی به کره ای