جدول جو
جدول جو

معنی لتات - جستجوی لغت در جدول جو

لتات
(لُ)
ریزه های شکسته از پوست درخت، سائیده، شکسته. کوفته، آمیخته. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لهات
تصویر لهات
زبان کوچک، عضو گوشتی کوچکی به شکل زبان که در بیخ حلق آویزان است، کنج، ملاز، ملازه، کده
کام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شتات
تصویر شتات
پراکنده شدن، تفرق، پراکندگی، متشتت، متفرق، پراکنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فتات
تصویر فتات
دختر جوان
فرهنگ فارسی عمید
اشخاصی غیر از خواهر و برادر که در یک زمان با هم متولد شده و در یک مکان زندگی می کردند، همزادان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لغات
تصویر لغات
لغت ها، واژه ها، کلمه ها، زبانها و کلامهای هر قوم که به آن تکلم کنند، جمع واژۀ لغت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لذات
تصویر لذات
لذت ها، ادراک خوشی ها، گوارایی ها، خوشی ها، جمع واژۀ لذت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فتات
تصویر فتات
خرده و شکستۀ چیزی، ریزۀ هر چیز
فرهنگ فارسی عمید
(غَ لَ)
جمع واژۀ غلته. رجوع به غلته شود
لغت نامه دهخدا
(فَ لَ)
فلتات المجلس، لغزشهاو خطاهای انجمن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هَُ)
گروه که گاهی اقامت ورزند و گاهی کوچ کنند. (از منتهی الارب). هلتاه. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شتات
تصویر شتات
فرقت، متفرق و پریشان، پراکنده کردن
فرهنگ لغت هوشیار
جمع لغه، واژگان جمع لغت. یا علم لغات. لغت شناسی. یا اهل علم لغات. لغت شناسان: ... چنانکه اهل علم لغات آنرا بیان کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هتات
تصویر هتات
پر گوی یاوه گوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حتات
تصویر حتات
آوازها، غوغا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لصات
تصویر لصات
جمع لصه، زنان دزد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لفات
تصویر لفات
گول بدخوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لهات
تصویر لهات
زبان کوچک که در بیخ حلق قرار دارد
فرهنگ لغت هوشیار
جمع لده، همزادان همسالان جمع لده (کسی - بجز برادر و خواهر - که با شخص در یک زمان زاده شده و در یک مسکن بزرگ گردیده و هم شان او باشد همزادان همسنان: و باز جماعتی که خویشتن در محل لدات دارند اگر اندک نخوتی و تمردی اظهار کنند... در تقدیم و تعریک ایشان آن مبالغت رود که عزت و هیبت پادشاهی اقتضاکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بتات
تصویر بتات
توشه مانه هرگز گلیم باف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عتات
تصویر عتات
پیکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فتات
تصویر فتات
ریزه خرده ریز و شکسته از هر چیز، ریزه نان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لذات
تصویر لذات
جمع لذت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قتات
تصویر قتات
ازدوی تازی سخن چین: مرد، سخن دزد: مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لتلت
تصویر لتلت
پوسته پوسته درخت، ساییده، کوفته، آمیخته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لتاح
تصویر لتاح
چیر کار زیرک: مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لثات
تصویر لثات
جمع لثه، آره ها بج ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شتات
تصویر شتات
((شَ))
پراکندگی، پراکنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فتات
تصویر فتات
((فُ))
ریزه و شکسته از هرچیز، ریزه نان
فرهنگ فارسی معین
((لَ))
یکی از چهار صورت ورق های بازی آس است که بر آن صورت زنی منقوش است (نظیر بی بی در بازی های دیگر)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لکات
تصویر لکات
ضایع و زبون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لکات
تصویر لکات
((لَ))
هر چیز پست و زبون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لذات
تصویر لذات
((لَ ذّ))
جمع لذت، خوشی ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لغات
تصویر لغات
((لُ))
جمع لغت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لیات
تصویر لیات
((لِ))
لی آوت، صفحه آرایی (چاپ و نشر)
فرهنگ فارسی معین