معنی شتات - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با شتات
اشتات
- اشتات
- جمع شت، پراکنده ها پراکندن: تاسگی پریشانی، جمع شت پراکندگان متفرقها
فرهنگ لغت هوشیار
شتاب
- شتاب
- جستن و خواستن امری پیش از وقت آن، عجله، دستپاچگی، تندی، تعجیل
فرهنگ لغت هوشیار
شتیت
- شتیت
- پراکنده، دورازهم چون دندان ها دندان گشاده پراکنده، جمع شتی
فرهنگ لغت هوشیار