- لبلاب
- گیاهی پیچنده با برگ های نوک تیز و گل های شیپوری، پیچک
معنی لبلاب - جستجوی لغت در جدول جو
- لبلاب
- سریانی تازی گشته پیچک بدسگان تبج نیلوپر باغی نیلوفر صحرایی، لبلاب مصری، نیلوفر باغی در برخی ماخذ لبلاب مرادف با عشقه (داردوست) ذکر شده است و اشتباه است زیرا مراد از کلمه لبلاب انواع نیلوفر صحرایی و نیلوفر باغی است که جزو تیره پیچکها و جزو دولپه ییها پیوسته گلبرگ است. یا لبلاب صغیر. نیلوفر باغی. یا لبلاب کبیر. نیلوفر صحرایی توضیح در بعض ماخذ آنرا مرادف با عشقه دانسته اند و عشقه جزو دو لپه ییها جدا گلبرگ است و بالبلاب که جزو تیره پیچکها و جزو دولپه ییها پیوسته گلبرگ است هیچ بستگی ندارد. یالبلاب مصری. گیاهه است از تیره سبزی آساها که شباهت کامل به لوبیا دارد و شامل حدود 20 گونه است و مخصوص نواحی گرم میباشد. میوه آنرا غالبابحالت سبز چیده در اغذیه مصرف میکنند لبلاب. عشقه، عصبه، پیچه، گیاهی است که بر درختان می پیچد و آنرا عشق پیچان گویند
- لبلاب ((لَ بْ))
- پیچک، عشقه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیچک از گیاهان پاپیتال فرفیون
غلاف خوشه خرما
مالامال، مملو، لب ریز
پر، لبریز، مالامال
برگزیده و خالص از هر چیز، لب، مغز چیزی مانند مغز بادام، گردو و امثال آن ها، عقل
همسایه دوست دوست خوشرفتار، سر سینه
ناب برگزیده خالص و برگزیده از چیزی نفیس: باز باش ای باب بر جویای باب تا رسند از تو قشور اندر لباب. (مولوی لغ)
نیلوپر مسری از گیاهان
نیلوپر دشتی تبج (گویش گیلکی)
نیلوپرباغی
سیزاب از گیاهان سیزاب
گیاه چای علف چای