نرم خوی، زیرک، چربزبان، زیرکانه زیرک ماهر حاذق، چرب زبان چرب سخن، ماهرانه زیرکانه: زخم کرد این گرگ و از عذر لبق آمده کانا ذهبنا نستبق. (مثنوی. نیک. 323: 2)
نرم خوی، زیرک، چربزبان، زیرکانه زیرک ماهر حاذق، چرب زبان چرب سخن، ماهرانه زیرکانه: زخم کرد این گرگ و از عذر لبق آمده کانا ذهبنا نستبق. (مثنوی. نیک. 323: 2)
پشم پشم گوسفند پشم شتر نمت نمد، خوی گیر زین، پشم نشسته پشم پشم به هم چسبیده پشم گوسفند و شتر: وین عمارت کردن گور و لحد نی بسنگ است و بچوب ونی لبد. (مثنوی نیک. 130: 3) نمد نمط: مور اسود بر سر لبد سیاه مور پنهان دانه پیدا پیش راه (مثنوی لغ)، نمدزین
پشم پشم گوسفند پشم شتر نمت نمد، خوی گیر زین، پشم نشسته پشم پشم به هم چسبیده پشم گوسفند و شتر: وین عمارت کردن گور و لحد نی بسنگ است و بچوب ونی لبد. (مثنوی نیک. 130: 3) نمد نمط: مور اسود بر سر لبد سیاه مور پنهان دانه پیدا پیش راه (مثنوی لغ)، نمدزین
سر سینه، گلوگاه، سینه بند ستور پیش بند پالان، بر بند دوالی را گویند که یک سرش به سینه و سر دیگرش به تنگ سر سینه، دوال زیر شکم اسب که یک سرش بسینه بسته باشد و سر دیگرش به تنگ بربند
سر سینه، گلوگاه، سینه بند ستور پیش بند پالان، بر بند دوالی را گویند که یک سرش به سینه و سر دیگرش به تنگ سر سینه، دوال زیر شکم اسب که یک سرش بسینه بسته باشد و سر دیگرش به تنگ بربند