جدول جو
جدول جو

معنی لایفهم - جستجوی لغت در جدول جو

لایفهم
نامفهوم، آنچه فهمیده نشود
تصویری از لایفهم
تصویر لایفهم
فرهنگ فارسی عمید
لایفهم
(یُ هََ)
مرکّب از: لا + یفهم، آنچه در فهم نمی آید. (آنندراج)، که در فهم نیاید
لغت نامه دهخدا
لایفهم
آنچه در فهم نمیاید، نامفهوم
تصویری از لایفهم
تصویر لایفهم
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لطیفه
تصویر لطیفه
(دخترانه)
مؤنث لطیف
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از لایحه
تصویر لایحه
نوشته ای که در آن پیشنهاد یا ادعایی ارائه شده باشد، مقابل طرح، در علوم سیاسی قانونی که از طرف دولت برای تصویب تقدیم مجلس می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لایعلم
تصویر لایعلم
نادان، بی عقل، جاهل، بی سواد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لطیفه
تصویر لطیفه
سخن نیکو و پسندیده که باعث شادی و انبساط می شود، در فلسفه لطیف، کنایه از نکتۀ نغز، کنایه از امر بسیار دقیق که قابل درک است و قابل بیان نیست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طایفه
تصویر طایفه
جماعتی از مردم که آداب و اخلاق یا مذهب آنان یکی است، قوم، تیره، گروه، دسته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لایمه
تصویر لایمه
لایم، سرزنش
فرهنگ فارسی عمید
(یَ)
مرکّب از: لا + یفوت، بی فوت. (آنندراج)، که فوت نشود
لغت نامه دهخدا
(یَ لَ)
مرکّب از: لا + یعلم، که نمیداند. نادان. صیغۀ مضارع منفی است و میم در محاورۀ فارسیان به وقف خوانده میشود و این برای استمرار نیز می آید و صفت حیوان واقع میشود بجهت اظهار کمال نادانی او یعنی الحال هم نادان است و در استقبال هم بی علم و موصوف بخ نادانی خواهد ماند. (غیاث) : گفت ای سفیه لایعلم شیر را با تو چه مناسبت است. (سعدی)، گفت چگونه می بینی دیبای معلم را بر این حیوان لایعلم. گفتم خطی زشت است که به آب زر نبشته است. (سعدی)
لغت نامه دهخدا
مونث لایم جمع لوائم (لوایم)، ملامت نکوهش: و در مراقبت حق به لایمه خلق و گفتگوی لشکر التفات ننمایند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نافهم
تصویر نافهم
نادان، بیعقل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لغیفه
تصویر لغیفه
فرنی بتابه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لفیفه
تصویر لفیفه
گول، چیدست: مرد
فرهنگ لغت هوشیار
مونث لطیف: و سخن نیکو سخن نغز بزله مونث لطیف: اقوال لطیفه اشارات لطیفه، گفتاری نغز مطلبی باریک و نیکو نکته: وشیث علیه السلام آن صحیفه را که متضمن سی لطیفه بود نگاه میداشت، بذله شوخی: سبک بدره زر در پیش روح افزا نهادند و بلطیفه سمک گفت که در خانه مطربان زربحساب خرج کنیم، نکته باریک دقیقه: لطیفه ایست در آن لب که هیچ نتوان گفت اگر دلم دهدی خلق را نمایم آن. (فرخی. عبد. 301)، اشارت دقیقی که از آن معنیی در ذهن خطور کند که آنرا نتوان تعبیر کرد جمع لطائف (لطایف)، یا لطیفه انسانی (انسانیه)، نفس ناطقه، دل روح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاهفه
تصویر لاهفه
مونث لاهف بنگرید به لاهف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لایچه
تصویر لایچه
آب و گل کم که سیاه و گندیده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
مونث لایح، مکتوب، طرح. یا لایحه قانونی. طرح قانونی که از طرف هیئت دولت بمجلسین پیشنهاد شود، نوشته ای که وکیل دادگستری بمنظور دفاع از دعوی بمحکمه تقدیم کند جمع لوایح، آنچه که از نور تجلی لایح گردد بارقه خطر
فرهنگ لغت هوشیار
مونث طایف، جماعتی از مردم دسته گروه، پاره ای از چیزی، جمع طایفات (طائفات) طوایف (طوائف)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لا یفهم
تصویر لا یفهم
بی چم در نیافتنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لایفوت
تصویر لایفوت
فوت نمیشود، آنکه فوت نشود
فرهنگ لغت هوشیار
نمی داند، نادان: گفت: سعدی چگونه همی بینی این دیبای معلم برین حیوان لایعلم ک (گلستان) یا سفیه لایعلم. سبک عقل نادان. نادان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لایعلم
تصویر لایعلم
((یَ لَ))
نادان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لطیفه
تصویر لطیفه
((لَ فَ یا فِ))
هر چیز نیکو، حکایت نغز و معنی دار، بذله، شوخی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لایچه
تصویر لایچه
((چَ یا چِ))
آب و گل کم که سیاه و گندیده باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لایحه
تصویر لایحه
((یِ حِ))
نوشته، طرح قانونی که از طرف دولت برای تصویب به مجلس فرستاده می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طایفه
تصویر طایفه
((یِ فِ))
مؤنث طایف، تیره، دسته، پاره ای از چیزی، جمع طوایف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طایفه
تصویر طایفه
تیره، ویس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از لطیفه
تصویر لطیفه
Witticism
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از لطیفه
تصویر لطیفه
graça
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از لطیفه
تصویر لطیفه
Witz
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از لطیفه
تصویر لطیفه
dowcip
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از لطیفه
تصویر لطیفه
острота
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از لطیفه
تصویر لطیفه
дотепність
دیکشنری فارسی به اوکراینی