جدول جو
جدول جو

معنی لاهارپ - جستجوی لغت در جدول جو

لاهارپ
فردریک سزار دو لاهارپ سیاستمدار سویسی، معلم و مؤدب الکساندر اول امپراطور روس، مولد رل (1754 - 1838م،)
ژان فرانسوا دو، شاعر و نقاد فرانسوی، مولد پاریس (1739-1803 میلادی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شاهارا
تصویر شاهارا
(پسرانه)
حافظ شبهای روزه داران
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از لاهوره
تصویر لاهوره
قاش خربزه یا هندوانه و امثال آن ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لاتاری
تصویر لاتاری
نوعی بازی بخت آزمایی مثلاً بلیت لاتاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باهار
تصویر باهار
ظرف، کاسه، خنور، ظرفی که در آن خوراک باشد، نوعی خوانندگی
فرهنگ فارسی عمید
(لاپْ پ پارَ)
آلبردو. نام عالم زمین شناس فرانسوی. مولد بورژ (1839-1908 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(ر رُ)
پیلپای، نام برهمن افسانه ای که داستانهای قدیم هند را بازگو میکرد، اسم وی در کلیله و دمنه آمده است، (فرهنگ فارسی معین)، بمعنی بیدبا، (آنندراج)، یکی از حکمای هند از ندمای دابشلیم، (ناظم الاطباء)، رجوع به بیدبا و بیدپا و رجوع به یشتها ج 2 ص 35 و تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2324 (حاشیه) و شرح حال رودکی ص 587، 523، 845، 856، 882، 886 و 910 شود
لغت نامه دهخدا
مرکّب از: ناهار + ی نسبت، و آن لغهً به معنی چیزی است که برای ناشتا شکستن و رفع گرسنگی خورند، (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)، چیزی اندک را گویند که کسی در صباح بخورد، (برهان قاطع)، ناشتائی اندک، چاشت کم، (ناظم الاطباء)، چیزی را گویند که بر ناهار بخورند، (از جهانگیری)، آنچه بامدادان بار اول خورند از چای و قهوه و نان و شیر و کره و پنیر و مربا و مانند آن، نهاری، نهار کم مایه که ناشتا خورند، پیش از طعام تمام مایه، (یادداشت مؤلف) :
ای باز سپید خورده کبکان را
مردار مخور بسان ناهاری،
ناصرخسرو،
بامدادانت دهد وعده به شامی خوش
شامگاهانت دهد وعده به ناهاری،
ناصرخسرو،
، مجازاً، به معنی غذائی که در روز خورند، امروزه در تداول نهار (= ناهار) گویند، (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین)
لغت نامه دهخدا
نام قصبه ای در 49 هزارگزی غربی ادمبورگ آلمان در ناحیتی بهمین نام، دارای 11500 تن سکنه، و ناحیه صاحب 765340 تن سکنه است، (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(رِ)
نوعی ماهی
لغت نامه دهخدا
محلی در هفتاد و چهار هزارگزی گرمسار میان سرخ دشت و بیابانک، آنجا ایستگاه ترن باشد، نام دومین ایستگاه راه آهن سمنان بتهران واقع در دهستان سرخه، بخش مرکزی شهرستان سمنان در 39 هزارگزی سمنان، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
تراشه و برش خربزه و هندوانه است و به ترکی آن را قاش گویند. (برهان). کرچ خربزه و هندوانه. (جهانگیری). قاچ. کرچ. برش:
جسم که چون خربزه است تا نبری چون خورند
بشکن و پیدا شود قیمت لاهوره ای.
مولوی
لغت نامه دهخدا
آنتوان اسکالین دزای ماربارون دو، ملاح فرانسوی، مولد حدود 1510 و وفات 1578 میلادی
لغت نامه دهخدا
امام الدین صاحب تصریح در شرح تشریح الافلاک بهاءالدین العاملی، (معجم المطبوعات ج 2)
لغت نامه دهخدا
نوعی بخت آزمائی و قرعه کشی است به اشکال مختلف و با ادوات و اسبابهای گوناگون که در آن شماره هائی را بین حضار تقسیم کنند و سپس شماره ای را برحسب اتفاق و تصادف بیرون کشند و آن با هر یک از نمرات توزیع شدۀ قبلی که موافق افتد دارندۀ آن شماره برنده شود و جایزۀ مقرر و معهود بدو دهند
لغت نامه دهخدا
نام کرسی بخش از ولایت نوشاتو در ایالت (وسژ) فرانسه، دارای راه آهن و 1112 تن سکنه
لغت نامه دهخدا
ژان باپتیست، شوالیه دو، طبیعی دان فرانسوی، مولد بازن تن (سم ّ)، شهرت وی بسبب انتشار کتابی است به نام گلهای فرانسه، و هم دائرهالمعارف گیاه شناسی و تصویر انواع را انتشار داد، (1744-1829 میلادی)
گیوم دو، ملقب به ’سانگلیه دزاردن’، وی در انقلاب شهر لیژآلت اجرای سیاست لوئی یازدهم بود، (تولد حدود 1446 و وفات به سال 1485 میلادی)
ژان ماکسیمین، ژنرال و سیاستمدار فرانسه، مولد سن سور (1770-1832 میلادی)
لغت نامه دهخدا
الیویه دو، شاعر و وقایعنگار فرانسوی، (1426-1502 میلادی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از لاتاری
تصویر لاتاری
بخت آزمایی. توضیح احتراز از استعمال این کلمه بیگانه اولی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناهار
تصویر ناهار
گرسنه، کسیکه از بامداد چیزی نخورده باشد، غذای ظهر
فرهنگ لغت هوشیار
چوبی که در بینی شتر کنند: که برآب و گل نقش بنیاد کرد ک که ماهار در بینی باد کرد ک (رودکی رشیدی)، زمام شتر: برفتند صندوقها را به پشت کشیدند و ماهار اشتر بمشت. (شا. بخ 1611: 6)
فرهنگ لغت هوشیار
چیزی که برای ناشتا شکستن ورفع گرسنگی خورند، غذایی اندک که پیش ازطعام خورند: ای بازسپیدمخورکبکان را مردارمخوربسان ناهاری. (ناصرخسرو. 470)، غذایی که دروسط روزخورندناهارنهار: بامدادانت دهد و عده بشامی خوش شامگاهانت دهد و عده بناهاری. (ناصرخسرو. 417)
فرهنگ لغت هوشیار
هر برش خربزه و هندوانه و مانند آن تراشه قاش قاچ: جسم که چون خربزه است تا نبری چون خورند بشکن و پیدا شود قیمت لاهوره ای. (مولوی دیوان کبیر ج 6 بیت 32074)
فرهنگ لغت هوشیار
بخت آزمایی. توضیح احتراز از استعمال این کلمه بیگانه اولی است. لاتاری بنگرید به لاتاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاهره
تصویر لاهره
هندی کشتی
فرهنگ لغت هوشیار
لاتاری فرانسوی بخت آزمایی بخت آزمایی. توضیح احتراز از استعمال این کلمه بیگانه اولی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باهار
تصویر باهار
کاسه وظرف غذا خوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باهار
تصویر باهار
ظرف، آوند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ماهار
تصویر ماهار
مهار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لاتاری
تصویر لاتاری
نوعی بخت آزمایی و قرعه کشی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لاهوره
تصویر لاهوره
((رِ))
یک قاچ و برش از خربزه یا هندوانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناهاری
تصویر ناهاری
غذایی که بعد از ناشتا بودن خورند، پیش غذا، غذایی که هنگام ظهر خورند
فرهنگ فارسی معین
بخت آزمایی، قرعه، قمار، لاتار
فرهنگ واژه مترادف متضاد
لاتاری: وسوسه های تسکین دهنده - لوک اویتنهاو
فرهنگ جامع تعبیر خواب