جدول جو
جدول جو

معنی لاهوره

لاهوره((رِ))
یک قاچ و برش از خربزه یا هندوانه
تصویری از لاهوره
تصویر لاهوره
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با لاهوره

لاهوره

لاهوره
هر برش خربزه و هندوانه و مانند آن تراشه قاش قاچ: جسم که چون خربزه است تا نبری چون خورند بشکن و پیدا شود قیمت لاهوره ای. (مولوی دیوان کبیر ج 6 بیت 32074)
فرهنگ لغت هوشیار

لاهوره

لاهوره
تراشه و برش خربزه و هندوانه است و به ترکی آن را قاش گویند. (برهان). کرچ خربزه و هندوانه. (جهانگیری). قاچ. کرچ. بُرش:
جسم که چون خربزه است تا نبری چون خورند
بشکن و پیدا شود قیمت لاهوره ای.
مولوی
لغت نامه دهخدا

لاسوره

لاسوره
دهی از دهستان سیلاخور بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع در 56 هزارگزی جنوب باختری الیگودرز. دارای 127 تن سکنه. زبان لری فارسی. محصول غلات و لبنیات و تریاک و راه اتومبیل رو است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

لاهوری

لاهوری
امام الدین صاحب تصریح در شرح تشریح الافلاک بهاءالدین العاملی، (معجم المطبوعات ج 2)
لغت نامه دهخدا

لاهورد

لاهورد
محلی در هفتاد و چهار هزارگزی گرمسار میان سرخ دشت و بیابانک، آنجا ایستگاه ترن باشد، نام دومین ایستگاه راه آهن سمنان بتهران واقع در دهستان سرخه، بخش مرکزی شهرستان سمنان در 39 هزارگزی سمنان، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

لاهور

لاهور
نام شهری به هندوستان، کرسی پنجاب، دارای ششصد و هفتاد و دو هزارتن سکنه، اقامتگاه قدیم سلاطین مغول، آن را دارالسطنه گفته اند و نبات لاهوری از آنجاست، للاوهور، لاهنور
لغت نامه دهخدا