جدول جو
جدول جو

معنی لامنه - جستجوی لغت در جدول جو

لامنه
(مِنْ نِ)
فلیسیته دو. فیلسوف فرانسوی. مولد ’سن مالو’ (1782-1854 میلادی). وی در زمرۀ کشیشان درآمد و نخست طرفدار افراطی اصول سلطۀ دینی بود و سپس به آزادیخواهی کاتولیکی گرائید و آنگاه داعی متهور عقاید انقلابی گردید
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ثامنه
تصویر ثامنه
ثامن، هشتم، هشتمین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لامعه
تصویر لامعه
لامع، درخشان، درخشنده، تابان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لامیه
تصویر لامیه
قصیده ای که با قافیۀ لام باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
دامن و کنارۀ چیزی، دامن مانند، حاشیه، کناره، در علم جغرافیا قسمت شیب دار کوه، پایین کوه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لامسه
تصویر لامسه
از حواس پنج گانۀ انسان که به وسیلۀ آن گرمی، سردی، زبری و نرمی اشیا درک می شود و آلت آن پوست بدن است، بساوایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لامچه
تصویر لامچه
لام، خطی به صورت «ل» که با اسپند سوخته و مشک و عنبر یا لاجورد برای دفع چشم زخم بر پیشانی و بناگوش اطفال می کشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لاعنه
تصویر لاعنه
مونث لاعن و شاهراه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لامینه
تصویر لامینه
فرانسوی خس دریا روف
فرهنگ لغت هوشیار
لام تابود لآنچه ز عنبر و مشک حور را برعذار تو برتو. باد شوق محبتت دایم بر دلم پایدار تو بر تو. (عمید لوبکی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
لامسه در فارسی مونث لامس برماسنده بپساونده بساوایی مونث لامس، حس لامسه. یکی از حواس پنجگانه انسان
فرهنگ لغت هوشیار
لامعه در فارسی مونث لامع و جاندانه جاندانه کودک، شاخک در خرفستران مونث لامع جمع لوامع، جان دانه کودک یا فوخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لامیه
تصویر لامیه
لامیه در فارسی لوند: چکامه ای با پساوند ل
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است که از پوست ساق آن ریسمان سازند و بهندی سن گویند ک توضیح با مراجعه باماخذی که در دست بوده این گیاه رانشناختیم
فرهنگ لغت هوشیار
مونث ضامن و خرما بن: در چهار دیواری مونث ضامن، خرمابن که در شهر یا قریه یا داخل حصار شهر باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
حاشیه، کنار، پای کوه، دامن کوه
فرهنگ لغت هوشیار
مونث ثامن، شصت یک سابعه 60، 1 سابعه. هر ثامنه شامل شصت تاسعه است، جمع ثوامن
فرهنگ لغت هوشیار
نام صمغی است خوشبوی که از گیاه عشقه حاصل میشود و قاعده آور است. بهمین جهت در طب قدیم آنرا در زیر دامن زنی که قاعده اش بند آمده بود دود میکردند زیرا بخارات حاصل از آن نیز همین خاصیت را دارند. منظور از لادنی که در کتب قدیم و اشعار شعرا بعنوان صمغ خوشبوی آورده شده همین لادن است لاذنه لاذن: نریزد از درخت ارس کافور نخیزد از میان لاد لادن، (منوچهری. د. چا. 66: 2)، نام صمغی که بویی مطبوع دارد و از گیاه قستوس حاصل میشود. بهمین جهت گاهی گیاه قستوس را هم بنام لادن و یا شجره اللادن خوانند. غالبا صمغ قستوس را لادن عنبری مینامند، از گونه ای کاج بنام پیسه اکسلسا صمغی خوشبوی حاصل میگردد که لادن نامیده میشود، گیاهی از تیره شمعدانی ها که دارای ساقه پیچنده است. برگهایش نسبه پهن و گلهایش رنگ نارنجی خاصی دارند. انساج این گیاه بویی تند ومطبوع شبیه بوی تره تیزک دارند. اصل این گیاه از آمریکای جنوبی خصوصا کشور پرو میباشد و از آنجا به نقاط دیگر برده شده است در آمریکای جنوبی بشکل یک گیاه پایا میزید ولی در کشورهای دیگر از جمله ایران گیاه یکساله زینتی بشمار میرود. در حدود 30 گونه از این گیاه شناخته شده است گل لادن ابوخنجر طرطور الباشا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
((مَ نِ))
کناره، حاشیه
فرهنگ فارسی معین
((مِ س))
از حواس پنجگانه انسان که به وسیله آن گرمی و سردی و زبری و نرمی اشیاء احساس می شود
فرهنگ فارسی معین
((مْ چِ))
اسپند سوخته با مشک و عنبر که برای دفع چشم زخم بر پیشانی و بناگوش اطفال به صورت لام می کشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لامسه
تصویر لامسه
بساوایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
منطقه، حاشیه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
Scope, Amplitude
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
amplitude, portée
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
ampiezza, portata
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
amplitude, bereik
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
amplitud, alcance
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
амплитуда , диапазон
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
amplitude, escopo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
振幅 , 范围
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
amplituda, zakres
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
амплітуда , обсяг
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
Amplitude, Umfang
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دامنه
تصویر دامنه
amplitudo, lingkup
دیکشنری فارسی به اندونزیایی