جدول جو
جدول جو

معنی لامت - جستجوی لغت در جدول جو

لامت(مِ)
تئودر دو. عضو مجلس مقننه و از مهاجرین زمان انقلاب. مولد پاریس (1854- 1756)
ژان کنتس دو. نام زنی فتنه جوی. مولد فن تت (اب) (1756-1791 میلادی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از علامت
تصویر علامت
نشان، نشانی، آنچه برای راهنمایی در جایی نصب می کنند، علم، رایت، درفش، برای مثال در جنگ و در سفر ز دو سایه جدا مباد / از سایۀ علامت و از سایۀ همای (فرخی - ۳۹۱)، وسیله ای شامل یک قطعه چوب یا فلز افقی با میله ها و پره هایی که به صورت عمودی در بالای آن وصل شده و در مراسم عزاداری عاشورا آن را بر دوش حمل می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تندرستی. در فارسی یای مصدری اضافه می کنند و سلامتی می گویند که فصیح نیست، پاکی و رهایی از عیب و آفت، بی عیبی، بی گزند شدن، از عیب و آفت رهایی یافتن، مقابل ملامت، در تصوف حفظ و رعایت رسوم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ملامت
تصویر ملامت
سخن کنایه آمیز که معمولاً به منظور توهین یا تمسخر و سرزنش بر زبان می آید، نکوهش، سراکوفت، تفشه، بیغاره، پیغاره، سرزنش، طعنه، بیغار، زاغ پا، سرکوفت، تفش، عتیب، تفشل
فرهنگ فارسی عمید
درستی تندرستی، بهبودی، بی آکی، رهایی، رستگاری بی گزند شدن بی عیب شدن، رهایی یافتن نجات یافتن، امنیت، عافیت تندرستی، نجات رستگاری، خلاص از بیماری شفا، آرامش صلح، سالم تندرست: پدرم سلامت است. یا سلامت نفس. نیک نفسی خیر اندیشی. یا بسلامت. به هنگام خداحافظی گویند بسلامت برو. یا به سلامت بودن، سالم بودن، یا بسلامت ماندن، در امان بودن مصون ماندن، یا سرت بسلامت. بتو تسلیت میگویم. بی گزند شدن و بی عیب گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملامت
تصویر ملامت
سرزنش کردن، سرزنش نکوهش: (عقوبت زلت عتاب باشد عقوبت تقصیر ملامت) (مرزبان نامه. تهران. چا. 117: 1) سرزنش و نکوهش، سرکوفت
فرهنگ لغت هوشیار
نشان نشانی. توضیح در فارسی زبانان به علایم (علائم) جمع بسته شود، نشانی که در راه برای رهنمونی بر پا سازند، داغ کی، حد فاصل میان دو زمین، علم رایت درفش (سپاهیان)، صلیب مانندی که بر چوب یا آهن افقی آن از سوی پایین شالهای ترمه آویزند و از سوی بالا لاله ها و تندیسهایی از مرغ و جز آن نصب کنند و در میانه زبانه ای از فلز طویل دارد و بر نوک آن فلز پر یا گلوله ای از شیشه الوان نصب کنند و تعداد این زبانه ها (که تیغ نام دارند) 3 تا 5 است و در مراسم عزا داری محرم علامت را پیشاپیش دسته ها به حرکت آورند و حامل آن را علامت کش می نامند، جمع علامات. یا علامت گرداننده. نشانه ای که جلو نوتها واقع می شود و صدای آن ها را تغییر دهد و معمول ترین آن ها ازین قرار است: دیز: بمل بکار. نشان، نشانی که در راه برای رهنمونی بر پا سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلامت
تصویر سلامت
((سَ مَ))
بی عیب شدن، رهایی یافتن، امنیت، تندرستی، نجات، رستگاری، خالص از بیماری، شفا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از علامت
تصویر علامت
((عَ مَ))
نشان، نشانی، در فارسی به معنای پرچم، درفش، صلیب مانندی ساخته شده از آهن با تزئینات مخصوص به خود که در محرم هنگام عزاداری پیشاپیش دسته حرکت می دهند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ملامت
تصویر ملامت
((مَ مَ))
سرزنش کردن، نکوهش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ملامت
تصویر ملامت
سرزنش، سرکوفت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سلامت
تصویر سلامت
تندرست، شاداب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از علامت
تصویر علامت
نشانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سلامت
تصویر سلامت
Soundness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سلامت
تصویر سلامت
solidité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سلامت
تصویر سلامت
sağlamlık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از سلامت
تصویر سلامت
בְּרִיאוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سلامت
تصویر سلامت
健全さ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سلامت
تصویر سلامت
صحت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از سلامت
تصویر سلامت
usalama
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از سلامت
تصویر سلامت
ความมั่นคง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از سلامت
تصویر سلامت
স্থিতিশীলতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از سلامت
تصویر سلامت
keteguhan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سلامت
تصویر سلامت
건전함
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سلامت
تصویر سلامت
solidność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سلامت
تصویر سلامت
सुदृढ़ता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سلامت
تصویر سلامت
degelijkheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سلامت
تصویر سلامت
solidez
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سلامت
تصویر سلامت
solidità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سلامت
تصویر سلامت
solidez
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سلامت
تصویر سلامت
健全性
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سلامت
تصویر سلامت
міцність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سلامت
تصویر سلامت
Solidität
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سلامت
تصویر سلامت
прочность
دیکشنری فارسی به روسی
نماد
دیکشنری اردو به فارسی