جدول جو
جدول جو

معنی لاروبی - جستجوی لغت در جدول جو

لاروبی
عمل پاک کردن قنات و جز آن ازلای: نثل، لاروبی قنات، تنقیۀ قنات، اباثه، لاروبی کردن چاه، ثل، لاروبی چاه، ثلل، لاروبی چاه، حماء، لاروبی کردن و پاک کردن قنات از لای، انتکاش، لاروبی کردن
لغت نامه دهخدا
لاروبی
پاک کردن گل و لای (رود قنات و غیره) تنقیه
تصویری از لاروبی
تصویر لاروبی
فرهنگ لغت هوشیار
لاروبی
پاک کردن گل و لای، تنقیه
تصویری از لاروبی
تصویر لاروبی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از طلاکوبی
تصویر طلاکوبی
زینت دادن و نقش و نگار کردن چیزی با ورق های طلا، شغل و عمل طلاکوب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لاهوتی
تصویر لاهوتی
عالم به علم لاهوت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از داربوی
تصویر داربوی
چوب یا شاخۀ درخت عود، عود، داروی خوش بو که در آتش بریزند، برای مثال تا صبر را نباشد شیرینی شکر / تا بید را نباشد بویی چو داربوی (رودکی - ۵۱۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طارونی
تصویر طارونی
نوعی جامۀ ابریشمی، نوعی خز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دارابی
تصویر دارابی
میوه ای از نوع مرکبات، گرد، بزرگ و نارنجی رنگ با طعم ترش و شیرین و مطبوع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لای روبی
تصویر لای روبی
پاک کردن نهر یا قنات از گل و لای
فرهنگ فارسی عمید
(رَ)
مرکّب از: ’لا’ + ’ریب’ + یاء نسبت، یقینی. الهی: بسا مکاشفات غیبی و مشاهدات لاریبی دست دهد. (سعدی)، تیر سعادت مآثر غیبی از مطلع مرحمت لاریبی طلوع نمود. (حبیب السیر ج 3 ص 276)
لغت نامه دهخدا
بحر لاروی دریای مجاور لار فارس
لغت نامه دهخدا
نام دهی از دهستان طیبی گرمسیری بخش کهگیلویه شهرستان بهبهان، واقع در یازده هزارگزی جنوب باختری لنده مرکز دهستان، دارای 70 تن سکنه، زبان اهالی فارسی و لری، شغل آنان زراعت و حشم داری، صنایع دستی و قالیچه و جوال و گلیم بافی، راه آنجا مال رو و محصول آن غلات و انجیر و لبنیات و پشم و انار است، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(حَ گُ)
روبندۀ لای و گل، پاک کننده گل و لای رودخانه و قنات و غیره،
- کشتی لاروب، کشتی پاک کننده گل و لای رودخانه،
- لاروب کردن، لاروبی، پاک کردن گل و لای قنات یا چاه و غیره
لغت نامه دهخدا
تصویری از لاهوتی
تصویر لاهوتی
مینوگان منسوب به لاهوت مقابل ناسوتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قارونی
تصویر قارونی
منسوب به قارون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فارابی
تصویر فارابی
منسوب به فاراب اهل فاراب
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی جامه ابریشمین تیره گون. یا خز طارونی. قسمی خزاد کن. یا گنبد طارونی. آسمان. پارسی است تارونی گونه ای جامه ابریشمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داربوی
تصویر داربوی
چوب عود شاخه عود
فرهنگ لغت هوشیار
درختی از تیره سدایبان جزو دسته مرکبات که میوه اش بزرگتر از پرتقال و طعم آن ترش و شیرین است. رنگ میوه اش زرد و داخلش سبز رنگ و دارای پوستی ضخیم میباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باروتی
تصویر باروتی
ترکی پارسی گندکی
فرهنگ لغت هوشیار
پاک کننده گل و لای (رود قنات و غیره)، یا کشتی لاروب. کشتیی که گل و لای رود و مرداب را پاک کند، پاک کردن گل ولای تنقیه. پاک کننده گل و لای رودخانه و قنات و غیره، کشتی پاک کننده گل و لای رودخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طارونی
تصویر طارونی
نوعی جامه ابریشمی تیره گون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لاهوتی
تصویر لاهوتی
منسوب به لاهوت، مقابل ناسوت
فرهنگ فارسی معین
کوبیدن فلزهای براق به ویژه طلا و نقره به صورت نقش های زینتی یا نوشته بر سطح دلخواه، زرکوبی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دارابی
تصویر دارابی
میوه ای از نوع مرکبات، کمی بزرگ تر از پرتقال، با طعمی ترش و شیرین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از داربوی
تصویر داربوی
چوب عود، شاخه عود
فرهنگ فارسی معین
تنقیه، لاروبی، لایروبی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از باروری
تصویر باروری
Fertility, Fruitfulness, Prolificacy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دارویی
تصویر دارویی
Medicinal, Pharmaceutical
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از باروری
تصویر باروری
фертильность , плодородие , плодовитость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دارویی
تصویر دارویی
медицинский , фармацевтический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از باروری
تصویر باروری
Fruchtbarkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دارویی
تصویر دارویی
medizinisch, pharmazeutisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از باروری
تصویر باروری
родючість , родючість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دارویی
تصویر دارویی
лікарський , фармацевтичний
دیکشنری فارسی به اوکراینی