جدول جو
جدول جو

معنی لارو - جستجوی لغت در جدول جو

لارو
شفیره، نوزاد برخی جانوران که از نظر ظاهری با موجود بالغ تفاوت دارد و قادر به تولید مثل نیست، لارو، نوچه، کرمینه
تصویری از لارو
تصویر لارو
فرهنگ فارسی عمید
لارو
نام درختی است
لغت نامه دهخدا
لارو
شارل دو، از آباء یسوعیین فرانسوی، مردی خطیب و شاعر، مولد پاریس (1643-1725 میلادی)
لغت نامه دهخدا
لارو
فرانسوی کرمینه
تصویری از لارو
تصویر لارو
فرهنگ لغت هوشیار
لارو
موجود نابالغ برخی از جانوران (مانند حشرات) که از تخم بیرون می آیند و پس از گذراندن زمان معین و در شرایطی ویژه بالغ می شوند
فرهنگ فارسی معین
لارو
کرم
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نارو
تصویر نارو
(دخترانه)
پرنده ای خوش آواز مانند بلبل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سارو
تصویر سارو
(پسرانه)
ماه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شارو
تصویر شارو
(پسرانه)
بازمانده یا پنهان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بارو
تصویر بارو
باره، دیوار قلعه، حصار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چارو
تصویر چارو
خمیری که از آهک و خاکستر درست می کردند و در ساختمان ها خصوصاً در حوض ها، آب انبارها و گرمابه ها برای بند کشی به کار می رفته، ساروج، ساخن، صاروج، صهروج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وارو
تصویر وارو
وارون، واژگون، در ورزش در ژیمناستیک، پشتک
وارو زدن: در ورزش پشتک زدن در آب، گود زورخانه و بر روی زمین، برعکس کار کس دیگر کاری انجام دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دارو
تصویر دارو
آنچه طبیب برای معالجۀ بیمار تجویز کند از خوردنی یا نوشیدنی یا مالیدنی، آنچه با آن دردی را درمان کنند، دوا، دانه ها و گردهای خوش بو و خوش طعم از قبیل فلفل و زرچوبه و خردل و دارچین که از گیاه ها و درختان می گیرند و برای خوش طعم ساختن غذاها به کار می برند
داروی بیهوشی: دارویی که با آن کسی را بیهوش کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شارو
تصویر شارو
سار، پرنده ای کوچک و سیاه رنگ و حلال گوشت و بزرگ تر از گنجشک، شارک، شار، ساروک، سارک، سارج، ساری، ساسر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جارو
تصویر جارو
آلتی برای تمیز کردن خاک و خاشاک و زباله از روی زمین که از برخی گیاهان یا الیاف مصنوعی تهیه می شود، جاروب، مکنسه، خاک روب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نارو
تصویر نارو
مکر، حیله، فریب، کید، شکیل، قلّاشی، ریو، گربه شانی، نیرنگ، چاره، احتیال، حقّه، دویل، غدر، اشکیل، خدعه، ستاوه، دلام، شید، تزویر، تنبل، روغان، کلک، گول، دغلی، ترفند، ترب، خاتوله، دستان
حیله گر، مکار، ناکرد
نارو زدن: کنایه از حیله کردن، نیرنگ زدن، خیانت کردن به کسی
فرهنگ فارسی عمید
رومیان از میان ارواح مردگان آن را که بدکنش بود لاروا میخواندند، (ترجمه تمدن قدیم فوستل دوکولانژ ص 501)
لغت نامه دهخدا
نام دهی از دهستان طیبی گرمسیری بخش کهگیلویه شهرستان بهبهان، واقع در یازده هزارگزی جنوب باختری لنده مرکز دهستان، دارای 70 تن سکنه، زبان اهالی فارسی و لری، شغل آنان زراعت و حشم داری، صنایع دستی و قالیچه و جوال و گلیم بافی، راه آنجا مال رو و محصول آن غلات و انجیر و لبنیات و پشم و انار است، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(حَ گُ)
روبندۀ لای و گل، پاک کننده گل و لای رودخانه و قنات و غیره،
- کشتی لاروب، کشتی پاک کننده گل و لای رودخانه،
- لاروب کردن، لاروبی، پاک کردن گل و لای قنات یا چاه و غیره
لغت نامه دهخدا
پیر، عالم نحوی و لغوی فرانسوی، مولد توسی (ین) (1817- 1875 میلادی)، لغت نامۀ بزرگ عمومی قرن نوزدهم (در پانزده جلد) از مؤلفات اوست
لغت نامه دهخدا
(رُ)
نام یکی از سیاحان مشهور فرانسوی (1744-1661). وی در ممالک مشرق به سیاحت پرداخته و از مسافرت شام و فلسطین و یمن خود سفرنامه هائی نشر داده است
لغت نامه دهخدا
نام کرسی بخش در ایالت پیرنۀ سفلی از ولایت الرن، دارای راه آهن و 1754 تن سکنه
لغت نامه دهخدا
بحر لاروی دریای مجاور لار فارس
لغت نامه دهخدا
تصویری از تارو
تصویر تارو
کنه که بر گاو و دیگر جانوران چسبد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لارک
تصویر لارک
لرک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شارو
تصویر شارو
پرنده ایست سیاه رنگ سارک ساری شارو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دارو
تصویر دارو
هر چه با آن دردی را درمان کنند، دوا، جهت قطع بیماری بکار میرود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جارو
تصویر جارو
آلتی که با آن خار خاشاک را از روی زمین بروبند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بارو
تصویر بارو
حصار، دیوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پارو
تصویر پارو
آلتی چوبین که با آن برف می روبند
فرهنگ لغت هوشیار
پاک کننده گل و لای (رود قنات و غیره)، یا کشتی لاروب. کشتیی که گل و لای رود و مرداب را پاک کند، پاک کردن گل ولای تنقیه. پاک کننده گل و لای رودخانه و قنات و غیره، کشتی پاک کننده گل و لای رودخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لارغو
تصویر لارغو
مغولی گنجور نگهبان اموال بی صاحب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دارو
تصویر دارو
دوا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بارو
تصویر بارو
حصار
فرهنگ واژه فارسی سره
تاقچه
فرهنگ گویش مازندرانی