جدول جو
جدول جو

معنی لاتیمر - جستجوی لغت در جدول جو

لاتیمر
(مِ)
هوگ. نام اسقف ورسستر. مولد ثرکستن در حدود سال 1472 میلادی وی یکی از بانیان مذهب پرتستان در انگلستان بود و به سال 1555 او را در آکسفرد زنده بسوختند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از واتیار
تصویر واتیار
(پسرانه)
سخنگو (نگارش کردی: واتیار)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فاتیما
تصویر فاتیما
(دخترانه)
فاطیما، نام شهری در اروپا که حضرت فاطمه در آنجا ظهور کرده است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ساتیار
تصویر ساتیار
(پسرانه)
نام یکی از سرداران داریوش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از لاسیما
تصویر لاسیما
خصوصاً، مخصوصاً، سیّما، به ویژه، بیژه، علی الخصوص، بالخصوص، به خصوص
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لایمه
تصویر لایمه
لایم، سرزنش
فرهنگ فارسی عمید
از شاخه های زبان های هند و اروپایی که تا قرون اخیر زبان علمی و کلیسایی در کشورهای اروپای غربی بود، الفبای این زبان که از الفبای یونانی باختری گرفته شده و بعدها اساس و بنیان الفباهای اروپای غربی قرار گرفت، ویژگی آنچه از زبان و فرهنگ روم باستان گرفته شده است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لیتیم
تصویر لیتیم
فلزی سبک، نقره ای رنگ و نرم که در تهیه آلیاژها، داروسازی و باتری سازی به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
منسوب به لاتین، لاطینی در اصل به معنی مربوط و منسوب به ناحیۀ قدیم لاتیوم یا به لاتینی ها، همچنین در مورد ملل یا کشورهایی مانند فرانسه، ایتالیا، اسپانیا که زبان و فرهنگ آنها از لاتینی ناشی است به کار می رود، در دوران جنگ های صلیبی به سکنۀ اروپای غربی، در مقابل یونانی ها، گفته می شد، ادبیات لاتینی محصول جمهوری و امپراطوری روم است، پس از سقوط رم زبان لاتینی زبان ادبی دنیای قرون وسطائی مغرب زمین باقی ماند تا آنکه زبان های رومیایی ناشی از آن و دیگر زبان های ملل اروپا جایگزین آن شد و بعد از رنسانس لاتینی نویسی به بعضی انتشارات مذهبی و علمی محدود ماند
لغت نامه دهخدا
(نِ)
جلبکهائی در دریای شمال بنام لامیناریا پراکنده است که به سنگها چسبیده و دو نوع آن مشهور است یکی لامینر قندی که بشکل برگی چین خورده و بطول چند متر و بعرض 10 تا 15 سانتیمتر است و دیگری لامینر پنجه ای که بشکل برگی دراز با دم برگ طویل است و این دمبرگ چون خشک شود بسیار باریک میشود و اگر آن را در آب نهند مقدار زیادی رطوبت بخود گرفته به حجم اولیه خود میرسد بهمین جهت است که با ساقۀ خشک آن سوزنهائی میسازند که در جراحی بکار میرود و برای باز نگاه داشتن زخمها استعمال میشود. لامینرها تشکیل زئوسپر میدهند و زئوسپرها چون در محیط مساعد قرار گیرند تشکیل جسمی بنام پرتال میدهند... (گیاه شناسی گل گلاب ص 155)
لغت نامه دهخدا
(وَ دَ)
لاسیما. بویژه. علی الخصوص. رجوع به لاسیما شود
لغت نامه دهخدا
(رِ مُ)
لاترموی. (گی سیر دو) نام مشاور شارل ششم. وفات به سال 1397 م
لغت نامه دهخدا
(وِ خوا / خا دَ)
خاصه. خصوصاً. بالخاصه. بخصوص. علی الخصوص. ویژه. بویژه، نه چنانستی. (دهار). لاترما. رجوع به سیما شود
لغت نامه دهخدا
برونتو، نام دانشمند و سیاستمدار فلورانسی، معاصر دانت، مولد حدود 1212 و وفات 1294 میلادی
لغت نامه دهخدا
بطلمیوس هفتم سوتر دوم لاتیرا پسر بزرگتر بطلمیوس هفتم، چون بطلمیوس هفتم درگذشت زنش زمامدار گردید، او می بایست یکی از دو پسرش را همکار خود قرار دهد و چون ملکه پسر بزرگتر را دوست نمیداشت و او را در زمان سلطنت شوهرش به قبرس فرستاده بود پسر کوچکتر را که موسوم به بطلمیوس نهم اسکندر بود برای همکاری برگزید، مردم در این موقع دخالت کرده از ملکه خواستند که پسر بزرگتر را از قبرس برای معاونت در زمامداری بخواند و پسر کوچکتر را به سمت والی به قبرس بفرستد، او راضی شد ولی قبلاً پسر بزرگتر را مجبور کرد زن و خواهر خود را که کلئوپاتر نام داشت طلاق بدهد زیرا این زن را خیلی جاه طلب میدانست، پس از آن این ملکه با لاتیرا امور دولت بطالسه را اداره میکرد تا آنکه لاتیرا برخلاف میل مادرش به آن تیوخوس سیزیکی کمک کرد و این قضیه باعث شد که ملکه قشون را به پسر بزرگ شورانیده پسر کوچکتر را به تخت نشانید، لاتیرا که والی قبرس شده بود پس از چندی بنابر دسائس ملکه مجبور گردید از قبرس بیرون رود و پس از آن اعلان جنگ به مادرش داد، در ابتدا اسکندر میخواست از سلطنت استعفا کند ولی ملکه مانع شد بعد طولی نکشید که اسکندر مادرش را کشت و از جهت نارضامندی مردم فرار کرد که به قبرس برود ولی در راه درگذشت (89 ق، م)، مردم لاتیرا را از قبرس خواندند و به تخت نشانیدند، وی در 81 قبل از میلاد مرد، (ایران باستان ج 3 ص 2157 و 2158)
لغت نامه دهخدا
(رُ مِ)
اتین مستشرق فرانسوی، متولد در پاریس (1782- 1857). وی شاگرد ’دی ساسی’ و عهده دار قسمت مخطوطات شرقی کتاب خانه پاریس بوده است. از کارهای معروف او نشر مقدمۀ ابن خلدون و ترجمه آن به زبان فرانسوی است. نیز وی قسمتی از کتاب جامعالتواریخ را که مربوط بعهد هلاکو است طبع و ترجمه کرد. مقالات سودمند و گرانبهایی از او در مجلۀ آسیائی طبع شده است
لغت نامه دهخدا
شتابزدگی، تعجیل، پارنج، پامزد، و صاحب برهان گوید بزبان زند و پازند بهمین معنی آمده است
لغت نامه دهخدا
نام کوهی است در مغرب ایران و بقولی نام قدیم زهاب است، (تاریخ کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او تألیف رشید یاسمی ص 25)
لغت نامه دهخدا
امیر حاتیمور یکی از امراء الجایتو سلطان آنگاه که مردم فومن و رشت و تولیم با یکدیگر متفق گشتند و در مقابل لشکر مغول پایداری کردند و این خبر به الجایتو رسید و سخت خشمگین گردید، او را با چند تن از مردان کاردیده بدان دیار فرستاد، حافظ ابرو در ذیل جامع التواریخ رشیدی، گوید: ’و چون صورت واقعه بعرض رسانید پادشاه را از غیرت آتش غضب شعله زدن گرفت امیر حسین و امیر سیونج را با لشکرها مقرر فرمودند تا امیر حاتیمور و باقی امرا چند مرد کاردیده سپاهی متوجه فومن و تولیم و رشت شوند و بموجب فرمان متوجه آن دیار شدند ... ’ رجوع به ذیل جامعالتواریخ ص 17 شود
لغت نامه دهخدا
(مِ)
ژرژ. نویسندۀ بیزانسی. مولد بسال 1242م. (639هجری قمری) در نیسه و وفات در سنۀ 1310م. (709 هجری قمری). کتاب تاریخ او با صراحت و تحقیق حوادثی را که میان سالهای 1261 و 1308م. (659 و 707 هجری قمری) رخ داده شامل است و علاوه بر این آثار دیگر و اشعاری نیز دارد. وی یکی از رجال بزرگ قرن 13 میلادی بیزانطیه است
لغت نامه دهخدا
به ویژه علی الخصوص بویژه بخصوص: و این اخلاق لاسیما با وقات غیظ و عضب جز بقوت دین درست در باطن هیچ صاحب فرمان پدپد نیایید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاتینی
تصویر لاتینی
منسوب به لاتین: از قوم لاتین
فرهنگ لغت هوشیار
مونث لایم جمع لوائم (لوایم)، ملامت نکوهش: و در مراقبت حق به لایمه خلق و گفتگوی لشکر التفات ننمایند
فرهنگ لغت هوشیار
لاتاری فرانسوی بخت آزمایی بخت آزمایی. توضیح احتراز از استعمال این کلمه بیگانه اولی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاتذر
تصویر لاتذر
مگذار، ماخوذ از آیه 27 سوره 71 جن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاتیم
تصویر تاتیم
یکی کردن پس و پیش کاد گایی (کاد حرص)
فرهنگ لغت هوشیار
جمله فعلی مفرد مذکر مخاطب از فعل مضارع) ایمن مباش: آن دومجلی بر آن که لاتیاس وین در میدان براینکه لاتامن. (بنقل لغ) توضیح جمله مدکور شاید اشاره به آیه (11) از سوره 12 (یوسف) باشد
فرهنگ لغت هوشیار
آلگی از دسته آلگهای قهوه یی که سر دسته تیره لامینرها میباشد. این آلگ در دریاها به تخته سنگها می چسبد و برخی گونه هایش دارای رشته هایی برگی شکل و مسطح بشکل نوار بطول چند متر و عرض 10 تا 15 سانتیمتر است. این رشته ها ممکنست ساده و یا منشعب باشند. این آلگ بعنوان علوفه چهارپایان از دریاها جمع آوری میشود و مورد استفاده قرار میگیرد و همچنین الیاف آنرا در جراحی در معالجه فیستولها بکار میبرند
فرهنگ لغت هوشیار
نومید مشو. آن در مجلس برآن که لاتیاس، وین در میدان براین که لاتامن. (بنقل لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاسیما
تصویر لاسیما
((س یَّ))
به ویژه، به خصوص
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تایمر
تصویر تایمر
((مِ))
سوییچ ساعتی، نوعی ابزار که به وسیله آن می توان دستگاهی را در فاصله زمانی معینی روشن یا خاموش کرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لاغیر
تصویر لاغیر
((غَ یْ))
نه دیگری، نه چیز دیگر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لاتین
تصویر لاتین
از زبان های هند و اروپایی، زبان باستانی مردم ایتالیا
فرهنگ فارسی معین
شکم پرست، شکمو
فرهنگ گویش مازندرانی
نام کوهی در سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی