- لاتو
- نردبانی از رسن که آویزند: دست و زبان بدو نرسد کس را آری بماه بر نرسد لاتو. (فرخی. د. 454)، مطلق نردبان زینه پایه، چوبی مخروطی که میخی کوچک بر سرآن پیچند وطوری بزمین اندازند که مدتی چرخ زند گردنا، تله که بدان حیوانات را گرفتار کنند دام
معنی لاتو - جستجوی لغت در جدول جو
- لاتو
- نردبان، پایه
- لاتو
- نردبان، زینه،
برای مثال دست و زبان بدو نرسد کس را / آری به ماه بر نرسد لاتو ، گردنا(فرخی - ۴۵۴)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کفه ترازو
ترکی تاپو از آوند ها (ظروف)
ترکی نردبان فرانسوی دز کوشک کاخ
بدذات، خبیث، ناسازگار، ناموافق
اسب کوتوله و پریال ودم و تندرو، یابو
بالنگ، میوه ای از خانوادۀ مرکبات با طعم شیرین و پوست زبر و ضخیم و زرد رنگ برای تهیه مربا، ترنج، اترج، بادرنج، بادرنگ، بادارنگ، واترنگ، وارنگ، باتس
فرانسوی نان خامه ای، شان در کندو
فرانسوی کرمینه
تهیدستی سخت فقر افلاس
خردمند، زیرک
پای بر جا استوار، بر چفسنده
بخته نوعی بازی قمار است که بوسیله کارتهایی که در آن شماره هایی ثبت شده انجام می گیرد. در این بازی گردونه ای اعداد مختلف را اعلام می کند که اگر با شماره های کارتها موافق باشد صاحب کارت برنده اعلام می شود
ناموافق ناسازگار: میگویند چند وقتی است از زیر کار در رو و ناتو شده است، {متقلب بدجنس
نوعی پستاندار که بدنش مانند حلقه های زره از فلس پوشیده شده است و در آمریکای جنوبی دیده می شود
اسب کوتوله پر یال و دم بریده
موجود نابالغ برخی از جانوران (مانند حشرات) که از تخم بیرون می آیند و پس از گذراندن زمان معین و در شرایطی ویژه بالغ می شوند
((لُ تُ))
فرهنگ فارسی معین
نوعی بازی قمار است که به وسیله کارت هایی که در آن شماره هایی ثبت شده انجام می گیرد. در این بازی گردونه ای اعداد مختلف را اعلام می کند که اگر با شماره های کارت ها موافق باشد صاحب کارت برنده اعلام می شود
علامت اختصاری سازمان پیمان آتلانتیک شمالی پیمانی نظامی که در چهارم آوریل 1949 بین کشورهای بلژیک، فرانسه، لوکزامبورگ، هلند، انگلستان، کانادا، دانمارک، ایسلند، ایتالیا، نروژ، پرتغال و ایالات متحده آمریکا بسته شد
نوعی بازی با ورق های شماره دار و گوی هایی که شمارۀ کارت ها روی آن حک شده است. کسی به صورت تصادفی گوی ها را از کیسه ای بیرون می کشد و شمارۀ روی آن ها را می خواند. هر کس زودتر خانه های ورق خود را پر کند، برنده می شود، دبرنا، نوعی بخت آزمایی که در بعضی از مسابقات ورزشی اجرا می شود
شفیره، نوزاد برخی جانوران که از نظر ظاهری با موجود بالغ تفاوت دارد و قادر به تولید مثل نیست، لارو، نوچه، کرمینه
ظرف گلی بزرگ که گندم یا جو در آن بریزند، خانۀ عطارد، خانۀ مریخ
آدم فقیر و بی چیز، بی سر و پا، ولگرد
لات و لوت: لات
لات و پات: بسیار فقیر و بی چیز، بی سر و پا، ولگرد
لات و لوت: لات
لات و پات: بسیار فقیر و بی چیز، بی سر و پا، ولگرد
نیست آنکه هیچ ندارد، سخت بی چیز، مردی سخت رذل، فقیر وبی چیز
فرانسوی گدازه
نوعی بازی و قمار و آن چنین است که بر 30 صفحه مقوایی (کارت) 3 ردیف و در هر ردیف 9 خانه نقش شده و اعدادی از 1 تا 90 درآن خانه ها (در هر خانه یک عدد) نوشته شده و 90 مهره چوبین که برهریک عددی از اعداد از 1 تا 90 منقوش است در کیسه ای قرار دارد. بازی کنندگان یک یا چند صفحه (کارت) در اختیار گیرند و شخصی را انتخاب کنند. او از کیسه مهره را بیرون میاورد و شماره آنها را میخواند هرصفحه که اعداد خانه های یک ردیف (از سه ردیف) آن زودتر از کیسه بر آید و خوانده شود برنده باشد
((اُ))
فرهنگ فارسی معین
اطو، ابزاری آهنی با یک صفحه صاف که به وسیله برق گرم می شود و با آن چین و چروک پارچه یا لباس را از بین ببرند
فقیر، بی چیز، بی سر و پا، بی اصل و نسب، ولگرد، آسمان جل فقیر عور بی سروسامان
گل نرم و بدون شن و ماسه که آن را سیل یا رودخانه آورد
لو
به لاو دادن: مفت از چنگ دادن چیزی را
به لاو شدن: از دست رفتن، لو رفتن
به لاو دادن: مفت از چنگ دادن چیزی را
به لاو شدن: از دست رفتن، لو رفتن
خاک سفیدی که آن را گلابه سازند و خانه را بدان سفید کنند
گل سفیدی که با آن دیوار خانه را سفید می کردند
درخواست همراه با فروتنی، التماس، زاری، عذرخواهی، لابه، لاوه
به لاو دادن، مفت از دست دادن چیزی، لو دادن
درخواست همراه با فروتنی، التماس، زاری، عذرخواهی، لابه، لاوه
به لاو دادن، مفت از دست دادن چیزی، لو دادن