عاقبت آنچه یا آنکه وجود آن ضروری یا چاره ناپذیر است، موقعیتی که خروج از آن میسر نیست یا تنها یک راه در پیش رو وجود دارد، لاعلاج، لامحاله، خوٰاهی نخوٰاهی، کام ناکام، ناگزیر، ناگزر، چار و ناچار، به ناچار، لابدّ، ناکام و کام، ناگزران، خوٰاه ناخوٰاه، ناگزرد، خوٰاه و ناخوٰاه، ناچار، به ضرورت
عاقبت آنچه یا آنکه وجود آن ضروری یا چاره ناپذیر است، موقعیتی که خروج از آن میسر نیست یا تنها یک راه در پیش رو وجود دارد، لاعَلاج، لامَحالِه، خوٰاهی نَخوٰاهی، کام ناکام، ناگُزیر، ناگُزِر، چار و ناچار، بِه ناچار، لابُدّ، ناکام و کام، ناگُزِران، خوٰاه ناخوٰاه، ناگُزَرد، خوٰاه و ناخوٰاه، ناچار، بِه ضَرورَت
بطلمیوس هفتم سوتر دوم لاتیرا پسر بزرگتر بطلمیوس هفتم، چون بطلمیوس هفتم درگذشت زنش زمامدار گردید، او می بایست یکی از دو پسرش را همکار خود قرار دهد و چون ملکه پسر بزرگتر را دوست نمیداشت و او را در زمان سلطنت شوهرش به قبرس فرستاده بود پسر کوچکتر را که موسوم به بطلمیوس نهم اسکندر بود برای همکاری برگزید، مردم در این موقع دخالت کرده از ملکه خواستند که پسر بزرگتر را از قبرس برای معاونت در زمامداری بخواند و پسر کوچکتر را به سمت والی به قبرس بفرستد، او راضی شد ولی قبلاً پسر بزرگتر را مجبور کرد زن و خواهر خود را که کلئوپاتر نام داشت طلاق بدهد زیرا این زن را خیلی جاه طلب میدانست، پس از آن این ملکه با لاتیرا امور دولت بطالسه را اداره میکرد تا آنکه لاتیرا برخلاف میل مادرش به آن تیوخوس سیزیکی کمک کرد و این قضیه باعث شد که ملکه قشون را به پسر بزرگ شورانیده پسر کوچکتر را به تخت نشانید، لاتیرا که والی قبرس شده بود پس از چندی بنابر دسائس ملکه مجبور گردید از قبرس بیرون رود و پس از آن اعلان جنگ به مادرش داد، در ابتدا اسکندر میخواست از سلطنت استعفا کند ولی ملکه مانع شد بعد طولی نکشید که اسکندر مادرش را کشت و از جهت نارضامندی مردم فرار کرد که به قبرس برود ولی در راه درگذشت (89 ق، م)، مردم لاتیرا را از قبرس خواندند و به تخت نشانیدند، وی در 81 قبل از میلاد مرد، (ایران باستان ج 3 ص 2157 و 2158)
بطلمیوس هفتم سوتر دوم لاتیرا پسر بزرگتر بطلمیوس هفتم، چون بطلمیوس هفتم درگذشت زنش زمامدار گردید، او می بایست یکی از دو پسرش را همکار خود قرار دهد و چون ملکه پسر بزرگتر را دوست نمیداشت و او را در زمان سلطنت شوهرش به قبرس فرستاده بود پسر کوچکتر را که موسوم به بطلمیوس نهم اسکندر بود برای همکاری برگزید، مردم در این موقع دخالت کرده از ملکه خواستند که پسر بزرگتر را از قبرس برای معاونت در زمامداری بخواند و پسر کوچکتر را به سمت والی به قبرس بفرستد، او راضی شد ولی قبلاً پسر بزرگتر را مجبور کرد زن و خواهر خود را که کلئوپاتر نام داشت طلاق بدهد زیرا این زن را خیلی جاه طلب میدانست، پس از آن این ملکه با لاتیرا امور دولت بطالسه را اداره میکرد تا آنکه لاتیرا برخلاف میل مادرش به آن تیوخوس سیزیکی کمک کرد و این قضیه باعث شد که ملکه قشون را به پسر بزرگ شورانیده پسر کوچکتر را به تخت نشانید، لاتیرا که والی قبرس شده بود پس از چندی بنابر دسائس ملکه مجبور گردید از قبرس بیرون رود و پس از آن اعلان جنگ به مادرش داد، در ابتدا اسکندر میخواست از سلطنت استعفا کند ولی ملکه مانع شد بعد طولی نکشید که اسکندر مادرش را کشت و از جهت نارضامندی مردم فرار کرد که به قبرس برود ولی در راه درگذشت (89 ق، م)، مردم لاتیرا را از قبرس خواندند و به تخت نشانیدند، وی در 81 قبل از میلاد مرد، (ایران باستان ج 3 ص 2157 و 2158)
نام نوعی حلوا. (برهان). حلوائی است که آن را گولانج نیز گویند. (از فرهنگ اسدی نخجوانی در شرح گولانج). نام نوعی حلوا که آن را گلاج گویند. قطائف. صاحب لسان العجم گوید، لابرلا همان گلاج مرقوم که نان تنک و تو بر تو است و این زبان شیراز است. تو بر تو. ته برته. (برهان). و رجوع به گلاج شود
نام نوعی حلوا. (برهان). حلوائی است که آن را گولانج نیز گویند. (از فرهنگ اسدی نخجوانی در شرح گولانج). نام نوعی حلوا که آن را گلاج گویند. قطائف. صاحب لسان العجم گوید، لابرلا همان گلاج مرقوم که نان تنک و تو بر تو است و این زبان شیراز است. تو بر تو. ته برته. (برهان). و رجوع به گُلاج شود
پاله دو، نام قصری باستانی از دورۀ روم قدیم و آنجا مدت ده قرن مقر پاپ هابود، کلیسای سن ژان دلاتران در جوار قصر مزبور به امر قسطنطین در سال 324 میلادی ساخته شد پس از آن چندبار به مرمت آن پرداختند و آن یکی از پنج کنیسۀ عمده روحانیت روم است و این ابنیه همواره به سن سیژ تعلق داشته است
پاله دو، نام قصری باستانی از دورۀ روم قدیم و آنجا مدت ده قرن مقر پاپ هابود، کلیسای سن ژان دلاتران در جوار قصر مزبور به امر قسطنطین در سال 324 میلادی ساخته شد پس از آن چندبار به مرمت آن پرداختند و آن یکی از پنج کنیسۀ عمده روحانیت روم است و این ابنیه همواره به سن سیژ تعلق داشته است
اتین مستشرق فرانسوی، متولد در پاریس (1782- 1857). وی شاگرد ’دی ساسی’ و عهده دار قسمت مخطوطات شرقی کتاب خانه پاریس بوده است. از کارهای معروف او نشر مقدمۀ ابن خلدون و ترجمه آن به زبان فرانسوی است. نیز وی قسمتی از کتاب جامعالتواریخ را که مربوط بعهد هلاکو است طبع و ترجمه کرد. مقالات سودمند و گرانبهایی از او در مجلۀ آسیائی طبع شده است
اتین مستشرق فرانسوی، متولد در پاریس (1782- 1857). وی شاگرد ’دی ساسی’ و عهده دار قسمت مخطوطات شرقی کتاب خانه پاریس بوده است. از کارهای معروف او نشر مقدمۀ ابن خلدون و ترجمه آن به زبان فرانسوی است. نیز وی قسمتی از کتاب جامعالتواریخ را که مربوط بعهد هلاکو است طبع و ترجمه کرد. مقالات سودمند و گرانبهایی از او در مجلۀ آسیائی طبع شده است
دریاچه ای به ایتالیا نزدیک خلیج گائت که بوسیلۀ تنگه ای بدان متصل شود، این دریاچه دارای هفت هزار گز طول و سه هزار گز عرض است و ماهی بسیار دارد، خرابۀ لیترنوم و قبر سیپیون در کنار آن است
دریاچه ای به ایتالیا نزدیک خلیج گائت که بوسیلۀ تنگه ای بدان متصل شود، این دریاچه دارای هفت هزار گز طول و سه هزار گز عرض است و ماهی بسیار دارد، خرابۀ لیترنوم و قبر سیپیون در کنار آن است
موضعی در ’میان سی’ از هزار جریب مازندران، (مازندران و استرآباد رابینو ص 121 و 124 بخش انگلیسی)، دهی از دهستان گلیجان رستاق بخش مرکزی شهرستان ساری، واقع در 39 هزارگزی جنوب ساری و دو هزارگزی خاوری راه عمومی دودانگه و رودخانه تجن، کوهستانی و جنگلی، معتدل و مرطوب و مالاریائی، دارای 300 تن سکنه، زبان فارسی و مازندرانی، آب از رود خانه تجن، محصول برنج و غلات و لبنیات، شغل اهالی زراعت و راه مالرو است، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
موضعی در ’میان سی’ از هزار جریب مازندران، (مازندران و استرآباد رابینو ص 121 و 124 بخش انگلیسی)، دهی از دهستان گلیجان رستاق بخش مرکزی شهرستان ساری، واقع در 39 هزارگزی جنوب ساری و دو هزارگزی خاوری راه عمومی دودانگه و رودخانه تجن، کوهستانی و جنگلی، معتدل و مرطوب و مالاریائی، دارای 300 تن سکنه، زبان فارسی و مازندرانی، آب از رود خانه تجن، محصول برنج و غلات و لبنیات، شغل اهالی زراعت و راه مالرو است، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
جمله فعلی مفرد مذکر مخاطب از فعل مضارع) ایمن مباش: آن دومجلی بر آن که لاتیاس وین در میدان براینکه لاتامن. (بنقل لغ) توضیح جمله مدکور شاید اشاره به آیه (11) از سوره 12 (یوسف) باشد
جمله فعلی مفرد مذکر مخاطب از فعل مضارع) ایمن مباش: آن دومجلی بر آن که لاتیاس وین در میدان براینکه لاتامن. (بنقل لغ) توضیح جمله مدکور شاید اشاره به آیه (11) از سوره 12 (یوسف) باشد