- لابان (پسرانه)
- عبری از عربی، لین، سفید، نام پدر همسر یعقوب (ع)
معنی لابان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
انواع طبل نقاره دهل
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
خانه پدری، نام عشیره ای در کردستان، نام منطقه ای در کردستان، لقب چند تن از احکام سلسله بابان، شکرالله بابان چهره معاصر ادبیات کرد (نگارش کردی: بابان)
جمع لبن، شیری ها: آن چه از شیر ساخته و پدید آید
روشن و براق، جلادار
فریب، دروغ، لاف و گزاف، ریشخند، چست و چالاک
تابنده، درخشان، روشن، روشنایی دهنده، بن مضارع تاباندن، برافروخته
تشنه، انسان یا حیوان که احتیاج به نوشیدن آب دارد
دارنده تن لاغر لاغر نزار
لاباس عندنا. نزد ما ترس و باکی نیستند نا باک نداریم: هر چه کان گفت کان لا یجوز چنین آن دگر گفت عندنا لاباس. (ناصرخسرو) توضیح در عربی گویند لاباس به او را ضرر و مانعی نیست) و لاباس علیک (ترا ترسی نیست)
فریب، دروغ
زنی که قیادت فاحشگان را بعهده دارد خانم رئیس: بخود گفتم عجب نبود که نفرت کنند از صحبت لنبان لبیبان (نزاری لغ)
سختی گرمی، زبانه آتش، روز گرم، زبانه زدن آتش شبر زدن
روشن، درخشان
زن بدکار که پیر شده باشد و زن های دیگر را به فحشا و بی عفتی وادار کند، برای مثال به خود گفتم عجب نبود که نفرت / کنند از صحبت لنبان لبیبان (نزاری - لغت نامه - لنبان)
مامور تقسیم آب قنات
شیر مکیدن، شیر نوشیدن
آبان، ماه هشتم از سال خورشیدی ایرانی، ماه دوم پاییز، آبان ماه، فرشتۀ موکل بر آب، روز دهم از هر ماه خورشیدی
شیر دار، شیر خوراننده
سینه میان پستان، شیر خوارگی عبری تازی گشته بناست (کندر) بنا هست کوهی، ناژو (صنوبر) کندر. یا لبالب ذکر. کندر
آبان، هشتمین ماه سال خورشیدی
صنوبر، کندر
نوازنده بالابان طبل زن دهل زن
روسی تبیره روسی سه چنگ
نوعی ساز بادی آذربایجانی به شکل نی، از جنس چوب، دارای هشت سوراخ در یک طرف و یک سوراخ در طرف دیگر و زبانه ای که به وسیلۀ آن کوک می شود. دامنۀ صوت آن به اندازۀ سورنای است
طبل، نقاره
نوازندۀ بالابان