قیچی بنگرید به قیچی آلتی که به وسیله آن پارچه کاغذ و اشیا دیگر را برند مقراض: حکیم سوزنی آن تیز قیچی فطرت که بوده ابره هزلش همیشه آسترم... توضیح بعضی اصل این کلمه را قی چین (آلتی که قی شمع را می چینند) پنداشته اند ولی این کلمه ترکی - مغولی است (قیچا) یا دم قیچی. خرده پارچه هایی که خیاط پس از برش لباس از پارچه جدا می کند و آنها قابل استفاده نیستند
قیچی بنگرید به قیچی آلتی که به وسیله آن پارچه کاغذ و اشیا دیگر را برند مقراض: حکیم سوزنی آن تیز قیچی فطرت که بوده ابره هزلش همیشه آسترم... توضیح بعضی اصل این کلمه را قی چین (آلتی که قی شمع را می چینند) پنداشته اند ولی این کلمه ترکی - مغولی است (قیچا) یا دم قیچی. خرده پارچه هایی که خیاط پس از برش لباس از پارچه جدا می کند و آنها قابل استفاده نیستند
خیاطخانه در دستگاه صفویه، جایی که لباس و جامه شاه و امرای دولت را در آنجا می دوخته اند. خیاط خانه دولتی. در سازمان اداری حکومت صفوی آمده، املای اصطلاح ترکی قیچاجی غیرمعمول و ناصحیح بنظر میرسد، زیرا که لغت مربوط به ابزار بریدن قماش و منسوجات در ترکی، قیچی است: دو قیچاجی خانه در دستگاه بیوتات موجود بود اولی که قیچاجی خانه خاصه نامیده میشد اختصاص داشت به تهیۀ ملبوس شاه و اهل حرم و خلعتهای گرانبهای امرا که تن پوش شاه بود و بعد به امراء داده میشد و دومی قیچاجی خانه امرائی که خلعت های کم بهاتری تهیه میکرد و سه گونه محصول داشت.... (سازمان اداری حکومت صفوی ص 126)
خیاطخانه در دستگاه صفویه، جایی که لباس و جامه شاه و امرای دولت را در آنجا می دوخته اند. خیاط خانه دولتی. در سازمان اداری حکومت صفوی آمده، املای اصطلاح ترکی قیچاجی غیرمعمول و ناصحیح بنظر میرسد، زیرا که لغت مربوط به ابزار بریدن قماش و منسوجات در ترکی، قیچی است: دو قیچاجی خانه در دستگاه بیوتات موجود بود اولی که قیچاجی خانه خاصه نامیده میشد اختصاص داشت به تهیۀ ملبوس شاه و اهل حرم و خلعتهای گرانبهای امرا که تن پوش شاه بود و بعد به امراء داده میشد و دومی قیچاجی خانه امرائی که خلعت های کم بهاتری تهیه میکرد و سه گونه محصول داشت.... (سازمان اداری حکومت صفوی ص 126)
شغل و عمل قیچاجی. خیاطی. (فرهنگ فارسی معین) : در خدمت اشرف مورد تربیت گشته روز بروزبه درجۀ علیا ترقی میکرد و بحسن خدمات منصب قیچاجی گری یافته. (فرهنگ فارسی معین از عالم آرا ص 1040)
شغل و عمل قیچاجی. خیاطی. (فرهنگ فارسی معین) : در خدمت اشرف مورد تربیت گشته روز بروزبه درجۀ علیا ترقی میکرد و بحسن خدمات منصب قیچاجی گری یافته. (فرهنگ فارسی معین از عالم آرا ص 1040)
درختچه ای است که در بیابانهای خراسان وکرمان و یزد و اطراف کرج وجود دارد، در بعضی کتابهانام گواج برای آن ذکر گشته است، (درختان جنگلی ایران تألیف ساعی چ دانشگاه ص 156)، رجوع به غیچ شود
درختچه ای است که در بیابانهای خراسان وکرمان و یزد و اطراف کرج وجود دارد، در بعضی کتابهانام گُواج برای آن ذکر گشته است، (درختان جنگلی ایران تألیف ساعی چ دانشگاه ص 156)، رجوع به غیچ شود
دهی جزء دهستان مرکزی بخش لشت نشا شهرستان رشت واقع در سه هزارگزی شمال خاوری لشت نشا، جلگه، معتدل، مرطوب و مالاریائی، دارای 1950 تن سکنه، آب آن از توشاجوب سفیدرود و استخر، محصول آنجا برنج، ابریشم، کنف و صیفی، شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است و بنای بقعۀ سیدمحمود قدمتی دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی جزء دهستان مرکزی بخش لشت نشا شهرستان رشت واقع در سه هزارگزی شمال خاوری لشت نشا، جلگه، معتدل، مرطوب و مالاریائی، دارای 1950 تن سکنه، آب آن از توشاجوب سفیدرود و استخر، محصول آنجا برنج، ابریشم، کنف و صیفی، شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است و بنای بقعۀ سیدمحمود قدمتی دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
غژک. غجک. غیچک. غچک. و آن سازی است از مطلقات ذوات الاوتار دارای کاسه ای است و بر سطح آن پوست کشند و بکمانه در عمل آورند و بر روی آن ده وتر. (سیم) بندند. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به آهنگ شود
غژک. غجک. غیچک. غچک. و آن سازی است از مطلقات ذوات الاوتار دارای کاسه ای است و بر سطح آن پوست کشند و بکمانه در عمل آورند و بر روی آن ده وتر. (سیم) بندند. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به آهنگ شود
قیچا. آلتی که بوسیلۀ آن پارچه، کاغذ و اشیای دیگر را برند. (فرهنگ فارسی معین). مقراض. (آنندراج) (ناظم الاطباء). مقص. کازود. دوکارد: حکیم سوزنی آن تیز قیچی فطرت که بوده ابرۀ هزلش همیشه آسترم اگرچه در فن هزل از عبید افزون بود ولی ز هر دو به ادراک من زیاده ترم. ملا فوقی یزدی (از آنندراج). بعضی اصل این کلمه را قی چین (آلتی که قی شمع را می چیند) پنداشته اند، ولی این کلمه ترکی - مغولی است. (فرهنگ فارسی معین). - دم قیچی، خرده پارچه هایی که خیاط پس از برش لباس از پارچه جدا میکند و آنها قابل استفاده نیستند. (فرهنگ فارسی معین)
قیچا. آلتی که بوسیلۀ آن پارچه، کاغذ و اشیای دیگر را برند. (فرهنگ فارسی معین). مقراض. (آنندراج) (ناظم الاطباء). مقص. کازود. دوکارد: حکیم سوزنی آن تیز قیچی فطرت که بوده ابرۀ هزلش همیشه آسترم اگرچه در فن هزل از عبید افزون بود ولی ز هر دو به ادراک من زیاده ترم. ملا فوقی یزدی (از آنندراج). بعضی اصل این کلمه را قی چین (آلتی که قی شمع را می چیند) پنداشته اند، ولی این کلمه ترکی - مغولی است. (فرهنگ فارسی معین). - دم قیچی، خرده پارچه هایی که خیاط پس از برش لباس از پارچه جدا میکند و آنها قابل استفاده نیستند. (فرهنگ فارسی معین)
خیاطخانه: میرزا حسن اصفهانی مشرف رکابخانه و قیچاجی خاه بود. یا قیچاجی خانه امرائی. در عهد صفویه دو قیچاجی خانه در دستگاه بیوتات موجود بود... اولی قیچاجی خانه خاصه نامیده می شد و اختصاص داشت به تهیه ملبوس شاه و اهل حرم و خلعتهای گرانبهای امرا که تن پوش شاه بود و بعد بامرا داده می شد، یا قیچاجی خاصه. دومی قیچاجی خانه امرائی که خلعتهای کم بها تری تهیه می کرد و سه گونه محصول داشت که عبارت بودند از بالا پوش و قبا و تاج و نیمتاج: سایر امرا علی هذا القیاس قیچاجی خانه خاصه شریفه شاه جنت مکان که از ابواب خلعتی مملو و سالها اندوخته بحر و مکان بود
خیاطخانه: میرزا حسن اصفهانی مشرف رکابخانه و قیچاجی خاه بود. یا قیچاجی خانه امرائی. در عهد صفویه دو قیچاجی خانه در دستگاه بیوتات موجود بود... اولی قیچاجی خانه خاصه نامیده می شد و اختصاص داشت به تهیه ملبوس شاه و اهل حرم و خلعتهای گرانبهای امرا که تن پوش شاه بود و بعد بامرا داده می شد، یا قیچاجی خاصه. دومی قیچاجی خانه امرائی که خلعتهای کم بها تری تهیه می کرد و سه گونه محصول داشت که عبارت بودند از بالا پوش و قبا و تاج و نیمتاج: سایر امرا علی هذا القیاس قیچاجی خانه خاصه شریفه شاه جنت مکان که از ابواب خلعتی مملو و سالها اندوخته بحر و مکان بود
درزیخانه دوخت خانه خیاطخانه: میرزا حسن اصفهانی مشرف رکابخانه و قیچاجی خاه بود. یا قیچاجی خانه امرائی. در عهد صفویه دو قیچاجی خانه در دستگاه بیوتات موجود بود... اولی قیچاجی خانه خاصه نامیده می شد و اختصاص داشت به تهیه ملبوس شاه و اهل حرم و خلعتهای گرانبهای امرا که تن پوش شاه بود و بعد بامرا داده می شد، یا قیچاجی خاصه. دومی قیچاجی خانه امرائی که خلعتهای کم بها تری تهیه می کرد و سه گونه محصول داشت که عبارت بودند از بالا پوش و قبا و تاج و نیمتاج: سایر امرا علی هذا القیاس قیچاجی خانه خاصه شریفه شاه جنت مکان که از ابواب خلعتی مملو و سالها اندوخته بحر و مکان بود
درزیخانه دوخت خانه خیاطخانه: میرزا حسن اصفهانی مشرف رکابخانه و قیچاجی خاه بود. یا قیچاجی خانه امرائی. در عهد صفویه دو قیچاجی خانه در دستگاه بیوتات موجود بود... اولی قیچاجی خانه خاصه نامیده می شد و اختصاص داشت به تهیه ملبوس شاه و اهل حرم و خلعتهای گرانبهای امرا که تن پوش شاه بود و بعد بامرا داده می شد، یا قیچاجی خاصه. دومی قیچاجی خانه امرائی که خلعتهای کم بها تری تهیه می کرد و سه گونه محصول داشت که عبارت بودند از بالا پوش و قبا و تاج و نیمتاج: سایر امرا علی هذا القیاس قیچاجی خانه خاصه شریفه شاه جنت مکان که از ابواب خلعتی مملو و سالها اندوخته بحر و مکان بود
آلتی که به وسیله آن پارچه کاغذ و اشیا دیگر را برند مقراض: حکیم سوزنی آن تیز قیچی فطرت که بوده ابره هزلش همیشه آسترم... توضیح بعضی اصل این کلمه را قی چین (آلتی که قی شمع را می چینند) پنداشته اند ولی این کلمه ترکی - مغولی است (قیچا) یا دم قیچی. خرده پارچه هایی که خیاط پس از برش لباس از پارچه جدا می کند و آنها قابل استفاده نیستند
آلتی که به وسیله آن پارچه کاغذ و اشیا دیگر را برند مقراض: حکیم سوزنی آن تیز قیچی فطرت که بوده ابره هزلش همیشه آسترم... توضیح بعضی اصل این کلمه را قی چین (آلتی که قی شمع را می چینند) پنداشته اند ولی این کلمه ترکی - مغولی است (قیچا) یا دم قیچی. خرده پارچه هایی که خیاط پس از برش لباس از پارچه جدا می کند و آنها قابل استفاده نیستند