- قیور
- گمنژاد گم تبار
معنی قیور - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کوتاهی
عددی معادل ده هزار
پرندگان، ماکیان
آرایش
بمعنی زینت و آرایش باشد و آنچه بدان زینت و آرایش کنند، بزک، پیرایه
مرغی است شبیه به طاوس ماده شفتین
جمع خیر، نکویی ها پذیرفتنی ها
گونه ای سرو که آن را سرو خمره یی نیز گویند
قبرها، گورها، جمع واژۀ قبر
ده هزار، دارای ده هزار عدد از چیزی
غیرتمند، باغیرت، باحمیت، ناموس پرست
قدرها، دیگ ها، مرجل ها، جمع واژۀ قدر
پاینده، قائم به ذات، از نام های باری تعالی
ضخیم، چیزی که دارای کلفتی و قطر بسیار باشد، ابر پرباران
از کاری بازایستادن، واگذاشتن کاری از روی عجز و درماندگی، کوتاهی کردن
جمع واژۀ قصر، کاخها
جمع واژۀ قصر، کاخها
طایرها، پرواز کنندکان، پرندگان، فالها، جمع واژۀ طایر
هر چیزی که با آن چیز دیگر را بیارایند، زینت، آرایش، پیرایه
پایان کار و مال آن
جمع طائر، پرندگان
رشک کن، با غیرت، با حمیت، غیرتمند
زود خشم مرد
توانستن
جمع قبر، گور ها دخمه ها جمع قبر گورها
زفت: مرد تنگ گرفتن بر زن و فرزند
کناره گیر از مردان، کناره گزین مرد، پاکیزه خوی، مردمگریز از بد خویی خویش
باز ایستادن و فروماندن و عاجز گردیدن، کوتاه آمدن
سفیداب که زنان برای روشن کردن رنگ چهره به کاربرند، جمع قشر، پوشش ها پوسته ها جمع فقشر پوستها: غرض ایزدی حکیمانند وین فرومایگان خس اند و قشور. (جامع الحکمتین 178)
شیر ازجانوران
آب خنک، اشک شادی ایستادگی، آرمیدن، خنک شدن چشم
جمع قفر، زمین های تهی بیابان های بی آب نیام شکوفه خرما، نیام خرمای نورس شکوفه خرما طلع، قفرالیهود