- قیهل
- پیکر، روی، دیدار
معنی قیهل - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
باد گند (فتق) اداره قیله ادره
گفتار، گفتگو، جواب
ناسپاسی نمک ناشناسی، خشک شدن پوست براستخوان تکیدگی خودنشستن چرکبارگی
گفتار، گفتگو
گفتگو، گفتار
قیل و قال: گفتگو، مباحثه، جنجال، سر و صدا
قیل و قال: گفتگو، مباحثه، جنجال، سر و صدا