دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان، سکنۀ آن 80 تن. آب آن از سراب قره دانه می باشد. محصول آن غلات، چغندرقند، صیفی، حبوب و لبنیات. شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد و در تابستان اتومبیل از آن میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان، سکنۀ آن 80 تن. آب آن از سراب قره دانه می باشد. محصول آن غلات، چغندرقند، صیفی، حبوب و لبنیات. شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد و در تابستان اتومبیل از آن میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
در دستور زبان کلمه یا حرفی که در اول کلمۀ دیگر درآید و معنی آن را تغییر دهد مانند «بر»، «بی»، «فر»، «فرو»، «نا» و «هم»، در کلمات «برانگیختن»، «بیدل»، «فراخور»، «فرومایه»، «ناتوان» و «هم نشین»
در دستور زبان کلمه یا حرفی که در اول کلمۀ دیگر درآید و معنی آن را تغییر دهد مانند «بر»، «بی»، «فر»، «فرو»، «نا» و «هم»، در کلمات «برانگیختن»، «بیدل»، «فراخور»، «فرومایه»، «ناتوان» و «هم نشین»
نام منشی اول سفارت فرانسه در استانبول بسال 1740 میلادی وی بعدها کنسول ازمیر شد و به این مناسبت آناطولی را گشت و برخی از آثار عتیقه را کشف نمود و سیاحت نامه ای محتوی بر حقایقی بسیار درباره این سرزمین نگاشت. (قاموس الاعلام ترکی) پسر پیسونل کنسول فرانسه در ازمیر. وی جانشین پدر گردید و درباره اقوام و طوایف ساکن سواحل دانوب و دریای سیاه کتابی محتوی بر تحقیقاتی عمیق نگاشت. (قاموس الاعلام ترکی)
نام منشی اول سفارت فرانسه در استانبول بسال 1740 میلادی وی بعدها کنسول ازمیر شد و به این مناسبت آناطولی را گشت و برخی از آثار عتیقه را کشف نمود و سیاحت نامه ای محتوی بر حقایقی بسیار درباره این سرزمین نگاشت. (قاموس الاعلام ترکی) پسر پیسونل کنسول فرانسه در ازمیر. وی جانشین پدر گردید و درباره اقوام و طوایف ساکن سواحل دانوب و دریای سیاه کتابی محتوی بر تحقیقاتی عمیق نگاشت. (قاموس الاعلام ترکی)
دهی جزء دهستان عمارلو بخش رودبار شهرستان رشت. واقع در جنوب خاوری رودبار و در 9 هزارگزی باختر شوئیل. کوهستانی، سردسیر. دارای 210 تن سکنه. آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات، شغل اهالی آنجا زراعت و کسب و شال بافی. راه آن مالرو و صعب العبور است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی جزء دهستان عمارلو بخش رودبار شهرستان رشت. واقع در جنوب خاوری رودبار و در 9 هزارگزی باختر شوئیل. کوهستانی، سردسیر. دارای 210 تن سکنه. آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات، شغل اهالی آنجا زراعت و کسب و شال بافی. راه آن مالرو و صعب العبور است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی است از دهستان نورعلی بخش دلفان شهرستان خرم آباد. دارای 240 تن سکنه. آب آن از چشمۀ سیدعلی. محصول آنجا غلات، پشم و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. ساکنین از طایفۀ چولای هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی است از دهستان نورعلی بخش دلفان شهرستان خرم آباد. دارای 240 تن سکنه. آب آن از چشمۀ سیدعلی. محصول آنجا غلات، پشم و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. ساکنین از طایفۀ چولای هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
نام دارویی است که آنرا شادنه گویندو بجهت داروی چشم بکار برند. (برهان). نام دارویی است که آنرا شادنه گویند. (از رشیدی) (جهانگیری). نام داروئی است که آنرا شاهدانه نیز گویند. (انجمن آرا) (آنندراج). یکنوع سنگی دوائی که شادانه نیز گویند. (ناظم الاطباء). شادنه. شادنج. شاذنج. شاذنه. حجر هندی. حجرالدم. حجرالطور. رجوع به مترادفات کلمه شود
نام دارویی است که آنرا شادنه گویندو بجهت داروی چشم بکار برند. (برهان). نام دارویی است که آنرا شادنه گویند. (از رشیدی) (جهانگیری). نام داروئی است که آنرا شاهدانه نیز گویند. (انجمن آرا) (آنندراج). یکنوع سنگی دوائی که شادانه نیز گویند. (ناظم الاطباء). شادنه. شادنج. شاذنج. شاذنه. حجر هندی. حجرالدم. حجرالطور. رجوع به مترادفات کلمه شود
دهی است از دهستان کل تپۀ فیض الله بیگی بخش مرکزی شهرستان سقز، سکنۀ آن 360 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات، لبنیات، توتون، حبوب، صیفی و مختصر میوه جات. شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است. راه آن مالرو و قهوه خانه ای کنار راه شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان کل تپۀ فیض الله بیگی بخش مرکزی شهرستان سقز، سکنۀ آن 360 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات، لبنیات، توتون، حبوب، صیفی و مختصر میوه جات. شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است. راه آن مالرو و قهوه خانه ای کنار راه شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان شراء بخش رزن شهرستان همدان، سکنۀ آن 614 تن. آب آن از قنات. محصول آن لبنیات، حبوب و شغل اهالی آنجا زراعت وگله داری است. راه مالرو دارد و در تابستان اتومبیل از آن میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان شراء بخش رزن شهرستان همدان، سکنۀ آن 614 تن. آب آن از قنات. محصول آن لبنیات، حبوب و شغل اهالی آنجا زراعت وگله داری است. راه مالرو دارد و در تابستان اتومبیل از آن میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
بمعنی سودن. (از جهانگیری). لمس کردن. دریافتن: بخاک وادی آن چهره ای که آبله کرد بآستین حریر ارچه نرم بیسودی. سوزنی. کوه بیسود زخم تیرش گفت صاعقه است این نه شیر واغوثا. ابوالفرج رونی. اما این کلمه دگرگون شدۀ ببسودن است. رجوع به ببسودن و سودن شود
بمعنی سودن. (از جهانگیری). لمس کردن. دریافتن: بخاک وادی آن چهره ای که آبله کرد بآستین حریر ارچه نرم بیسودی. سوزنی. کوه بیسود زخم تیرش گفت صاعقه است این نه شیر واغوثا. ابوالفرج رونی. اما این کلمه دگرگون شدۀ ببسودن است. رجوع به ببسودن و سودن شود
غربی ترین کشور اروپایی ودارای 162700 تن جمعیت است که شامل جزیره ایسلند وچند جزیره دیگر میشود. پایتختش ریکیاویک است. ایسلند فلاتی است مرتفع و مرتفعترین نقاطش در یخ پهنه هایی است که بزرگترین آنها واتنا یوکول میباشد. کوههای آتشفشان دارد و هوایش بسبب جریان آتلانتیک شمالی ملایم ومرطوب است. فقط 25% ایسلند قابل سکنی است. جنگل ندارد ولی دارای مراتع فراوان است. زبان جدید ایسلندی تقریباً همان زبان نورس قدیم است. حکومت ایسلند جمهوری مستقل است و در سال 1946م. بعضویت سازمان ملل متحدپذیرفته شد و به برنامۀ احیای اقتصاد اروپا و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی ملحق گردید. (از دائره المعارف فارسی). آیسلند. رجوع به فرهنگ فارسی معین شود
غربی ترین کشور اروپایی ودارای 162700 تن جمعیت است که شامل جزیره ایسلند وچند جزیره دیگر میشود. پایتختش ریکیاویک است. ایسلند فلاتی است مرتفع و مرتفعترین نقاطش در یخ پهنه هایی است که بزرگترین آنها واتنا یوکول میباشد. کوههای آتشفشان دارد و هوایش بسبب جریان آتلانتیک شمالی ملایم ومرطوب است. فقط 25% ایسلند قابل سکنی است. جنگل ندارد ولی دارای مراتع فراوان است. زبان جدید ایسلندی تقریباً همان زبان نورس قدیم است. حکومت ایسلند جمهوری مستقل است و در سال 1946م. بعضویت سازمان ملل متحدپذیرفته شد و به برنامۀ احیای اقتصاد اروپا و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی ملحق گردید. (از دائره المعارف فارسی). آیسلند. رجوع به فرهنگ فارسی معین شود
یا آلسوند شهری از نروژ که در یکی از جزایر ساحلی اقیانوس اطلس قرار دارد. سکنۀ آن 18500 تن است، سخت خصومت شدن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (آنندراج). سخت شدن در کار و در خصومت. (از اقرب الموارد) ، منکر شدن حق کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج). انکار حق کسی. (از اقرب الموارد) ، به زمین چسبانیدن گور را. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، یاری دادن بر انکار و بر انکار داشتن. (منتهی الارب) (آنندراج). یاری دادن. (از اقرب الموارد)
یا آلسوند شهری از نروژ که در یکی از جزایر ساحلی اقیانوس اطلس قرار دارد. سکنۀ آن 18500 تن است، سخت خصومت شدن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (آنندراج). سخت شدن در کار و در خصومت. (از اقرب الموارد) ، منکر شدن حق کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج). انکار حق کسی. (از اقرب الموارد) ، به زمین چسبانیدن گور را. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، یاری دادن بر انکار و بر انکار داشتن. (منتهی الارب) (آنندراج). یاری دادن. (از اقرب الموارد)
یکی از دهستانهای یازده گانه بخش برازجان شهرستان بوشهر. آب آن از قنات و چاه. زراعت آن اکثر دیمی است. محصول آن غلات و خرما و تنباکو است. این دهستان از 9 آبادی تشکیل شده و سکنۀ آن در حدود 3200 تن است و قرای مهم آن عبارتند از: چاه خانی، خوش آب، خوش مکان، سرمل و گزبلند. مرکز این دهستان قریۀ عیسوند است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
یکی از دهستانهای یازده گانه بخش برازجان شهرستان بوشهر. آب آن از قنات و چاه. زراعت آن اکثر دیمی است. محصول آن غلات و خرما و تنباکو است. این دهستان از 9 آبادی تشکیل شده و سکنۀ آن در حدود 3200 تن است و قرای مهم آن عبارتند از: چاه خانی، خوش آب، خوش مکان، سرمل و گزبلند. مرکز این دهستان قریۀ عیسوند است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
شعبه ای از هفت لنگ بختیاری. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 73). و آن جزو طایفۀ دودکی از ایل بختیاری است و دارای شعب ذیل میباشد: بردین، پل، خواجه، گاودوشی، شهماروند
شعبه ای از هفت لنگ بختیاری. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 73). و آن جزو طایفۀ دودکی از ایل بختیاری است و دارای شعب ذیل میباشد: بردین، پل، خواجه، گاودوشی، شهماروند
بر وزن، ریوند، بمعنی قاوند است که پیه قاوندی باشد و آن روغنی باشد منجمد که از دانه گیرند، مانند فندق. درد پشت و سرفۀ کهنه را که مادۀ آن از سردی باشد نافع است و تخم قیوندی که در کتب طبی نوشته اند همان است. (برهان)
بر وزن، ریوند، بمعنی قاوند است که پیه قاوندی باشد و آن روغنی باشد منجمد که از دانه گیرند، مانند فندق. درد پشت و سرفۀ کهنه را که مادۀ آن از سردی باشد نافع است و تخم قیوندی که در کتب طبی نوشته اند همان است. (برهان)
دهی مرکز دهستان عیسوند بخش برازجان شهرستان بوشهر با 752 تن سکنه. آب آن از چاه و قنات. محصول آن خرما، غلات، تنباکو، جالیزکاری و کنجد است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی مرکز دهستان عیسوند بخش برازجان شهرستان بوشهر با 752 تن سکنه. آب آن از چاه و قنات. محصول آن خرما، غلات، تنباکو، جالیزکاری و کنجد است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی از بخش سرپل ذهاب شهرستان قصرشیرین. دارای 300 تن سکنه. آب آن از رود خانه یاطاق و محصول عمده آنجا غلات و برنج و لبنیات و توتون و صیفی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی از بخش سرپل ذهاب شهرستان قصرشیرین. دارای 300 تن سکنه. آب آن از رود خانه یاطاق و محصول عمده آنجا غلات و برنج و لبنیات و توتون و صیفی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
کلمه ای که در آغاز کلمه دیگر درآید و کمایش تصرفی در معنی آن کند مقابل پسوند. توضیح استعمال این کلمه مستحدث و در در عصر ما معمول شده. یا پیشوند فعل. کلمه ای که آغاز فعل در آید و کما بیش تصرفی در معنی آن کند
کلمه ای که در آغاز کلمه دیگر درآید و کمایش تصرفی در معنی آن کند مقابل پسوند. توضیح استعمال این کلمه مستحدث و در در عصر ما معمول شده. یا پیشوند فعل. کلمه ای که آغاز فعل در آید و کما بیش تصرفی در معنی آن کند