قتلگاه و جایی که در آن اجرای سیاست و عقوبت میکنند. (ناظم الاطباء) : در سیاستگاه قهرش بر قضای کائنات لطف را دایم جنازه بر سر سه دختر است. بدر چاچی (از آنندراج)
قتلگاه و جایی که در آن اجرای سیاست و عقوبت میکنند. (ناظم الاطباء) : در سیاستگاه قهرش بر قضای کائنات لطف را دایم جنازه بر سر سه دختر است. بدر چاچی (از آنندراج)
قیامت نگه. کسی که با نظرش آشوب بر پاکند. (فرهنگ فارسی معین). آنکه در نگاه خود دلها را شیفته کند و قیامت به پا نماید: چشم بدمست کسی بر سر جنگ است اینجا از قیامت نگهی جور فرنگ است اینجا. ارادتخان واضح (از آنندراج)
قیامت نگه. کسی که با نظرش آشوب بر پاکند. (فرهنگ فارسی معین). آنکه در نگاه خود دلها را شیفته کند و قیامت به پا نماید: چشم بدمست کسی بر سر جنگ است اینجا از قیامت نگهی جور فرنگ است اینجا. ارادتخان واضح (از آنندراج)
معروف. (آنندراج). محل زیارت. جای زیارت کردن. (ناظم الاطباء). مزار. زیارتگه. زیارت جای. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). زیارتخانه: بر سر دجله گذشته تا مداین خضروار قصر کسری و زیارتگاه سلمان دیده اند. خاقانی. درختی در این وادی زیارتگاه است که مردمان به حاجت خواستن آن جایگه روند. (گلستان). رجوع به زیارت و زیارتخانه و زیارتگه و دیگر ترکیبهای زیارت شود
معروف. (آنندراج). محل زیارت. جای زیارت کردن. (ناظم الاطباء). مزار. زیارتگه. زیارت جای. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). زیارتخانه: بر سر دجله گذشته تا مداین خضروار قصر کسری و زیارتگاه سلمان دیده اند. خاقانی. درختی در این وادی زیارتگاه است که مردمان به حاجت خواستن آن جایگه روند. (گلستان). رجوع به زیارت و زیارتخانه و زیارتگه و دیگر ترکیبهای زیارت شود