جدول جو
جدول جو

معنی قونوس - جستجوی لغت در جدول جو

قونوس
(قَ)
زبر خود آهنی یا آهن سر خود، تندی میان دو گوش اسب، میانۀ راه. قونس. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به قونس شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ونوس
تصویر ونوس
(دخترانه)
ستاره زهره
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قونوی
تصویر قونوی
قونیوی، از مردم قونیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ققنوس
تصویر ققنوس
در افسانه ها پرنده ای با سوراخ های بسیار بر روی منقار و آوازهای عجیب که هزار سال عمر می کند و هنگامی که عمرش به آخر می رسد هیزم بسیار جمع می کند و بر بالای آن می نشیند و بال بر هم می زند تا هیزم آتش بگیرد و خود با آن بسوزد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ونوس
تصویر ونوس
زهره، دومین سیارۀ منظومۀ شمسی که قدما آنرا سعد می دانستند و به خنیاگری نسبت می دادند، ناهید، بیدخت، بغدخت، بیلفت، خنیاگر فلک، مطربۀ فلک
فرهنگ فارسی عمید
خنثی، (فهرست مخزن الادویه)، رجوع به قوبروس شود
قرنوس، طحلب را نامند، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(قَ نَ)
اعلای سر. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج). رجوع به قنس شود، زبر خود آهنی یاآهن سر خود. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). سپر خود آهنی. (آنندراج) ، تندی میان دو گوش اسب. (آنندراج) (منتهی الارب). عظم ناتی ٔ بین اذنی الفرس. (اقرب الموارد) ، میانۀ راه. قونوس. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به قونوس شود
لغت نامه دهخدا
قونوس. حب الصنوبر کبار. (از فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(قُ)
جمع واژۀ قنس، به معنی اعلای سر. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قنس شود
لغت نامه دهخدا
ازگیل (در گیلان و مازندران) گاواوبا، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، ازگیل در گیلان و مازندران، کنس، کنوس، (جنگل شناسی تألیف کریم ساعی ج 2 ص 235)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
محمود بن احمد بن مسعود بن عبدالرحمان، مکنی به ابوالثناء و ملقب به جمال الدین. از فقیهان حنفی و از مردم دمشق است که به قضاء آن شهر نیز منصوب گردید و کتابهایی دارد. او راست: 1- بغیه القنیه (خطی) ، در فقه. 2- المنتهی فی شرح المغنی، در اصول. 3- القلائد شرح العقاید. 4- تهذیب احکام القرآن. وی بسال 777 هجری قمری درگذشت. رجوع به الفوائد البهیه ص 207، الکتبخانه ج 3 ص 13 و الاعلام زرکلی ج 3 ص 1009، 1010 شود
اسماعیل بن محمد بن مصطفی، مکنی به ابوالفداء. از مفسران است. در قونیه به دنیا آمد و در دمشق بسال 1195 هجری قمری درگذشت. او راست: حاشیه بر تفسیر بیضاوی که در هفت مجلد چاپ شده است. (الاعلام زرکلی چ 1 ج 1 ص 112)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
منسوب به قونیه. رجوع به قونیه شود
لغت نامه دهخدا
خنثی. (از فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
ققنس، (برهان) (آنندراج)، رجوع به ققنس شود
لغت نامه دهخدا
قومانوس. قوردووسیوس. قوریدالیس فربیون است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(قُ)
یک اوقیه و نیم است. ج، قوانوسات. رجوع به قواثوس شود
لغت نامه دهخدا
شبوط است. (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به قلونومن شود
لغت نامه دهخدا
(قَ)
به معنی ققنس است، و آن مرغی باشد که هزار سال عمر کند و عاقبت بسوزد. (برهان). رجوع به ققنس شود
لغت نامه دهخدا
قسناسیس. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به قسناسیس شود، لادن. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
آبنوس
لغت نامه دهخدا
(وِ)
خدایی از خدایان یونان که الهۀ جمال و زیبایی بود. ربه النوع زیبایی یونان قدیم و دختر ژوپیتر. خدای خدایان او را به وولکانوس داد. ونوس را در سراسر یونان و روم ستایش میکردند و از او مجسمه های زیبای فراوان به دست آمده است. (ترجمه تمدن قدیم فوستل د کولانژ)
لغت نامه دهخدا
تصویری از آونوس
تصویر آونوس
آبنوس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوقنوس
تصویر قوقنوس
ققنس بنگرید به ققنس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قونوق
تصویر قونوق
ترکی مهمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قونس
تصویر قونس
بالای سر، بالای خود، میانه را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قونوی
تصویر قونوی
منسوب به قونیه از مردم قونیه: صدر الدین قونوی
فرهنگ لغت هوشیار
مرغی است بغایت خوش رنگ و خوش آواز. گویند منقار او 360 سوراخ دارد و در کوه بلندی مقابل باد نشیند و صداهای عجیب و غریب از منقار او بر آید و بسبب آن مرغان بسیار جمع آیند. از آنها چندی را گرفته طعمه خود سازد. گویند هزار سال بگذرد و عمرش باخر آید هیزم بسیار جمع سازد و بر بالای آن نشیند و سرودن آغاز کند و مست گردد و بال بر هم زند چنانکه آتشی از بال او بجهد و در هیزم بسوزد و از خاکسترش بیضه ای پدید آید و او را جفت نباشد و گویند موسیقی را بشر از آواز او دریافته آتش زن. توضیح هر چند ققنس معرب کوکنوس یونانی است ولی تعریفی که برای آن در کتب اسلامی آمده با آن تطبیق می کند و ازاین رو بعضی ققنس را محرف فنیکس دانسته اند. در انگلیسی مثل این گونه ایست: هر آتشی ممکن است فنیکسی (ققنسی) در برداشته باشد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرنوس
تصویر قرنوس
لاتینی تازی گشته ال از گیاهان از تیره زغال اخته ای ها ال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ققنوس
تصویر ققنوس
((قُ))
ققنس، مرغی است افسانه ای که منقارش سوراخ های فراوان دارد و آوازهای عجیب درمی آورد. هزار سال عمر می کند و چون مرگش فرا رسد هیزم بسیار جمع می کند و بر بالای آن می نشیند و آن قدر بال می زند تا هیزم آتش بگیرد و بسوزد و از خاکسترش ققنوس جدیدی ب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ونوس
تصویر ونوس
((وِ))
زهره، ناهید، رب النوع عشق در نزد یونانی ها
فرهنگ فارسی معین