جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با قونوی

قونوی

قونوی
محمود بن احمد بن مسعود بن عبدالرحمان، مکنی به ابوالثناء و ملقب به جمال الدین. از فقیهان حنفی و از مردم دمشق است که به قضاء آن شهر نیز منصوب گردید و کتابهایی دارد. او راست: 1- بغیه القنیه (خطی) ، در فقه. 2- المنتهی فی شرح المغنی، در اصول. 3- القلائد شرح العقاید. 4- تهذیب احکام القرآن. وی بسال 777 هجری قمری درگذشت. رجوع به الفوائد البهیه ص 207، الکتبخانه ج 3 ص 13 و الاعلام زرکلی ج 3 ص 1009، 1010 شود
اسماعیل بن محمد بن مصطفی، مکنی به ابوالفداء. از مفسران است. در قونیه به دنیا آمد و در دمشق بسال 1195 هجری قمری درگذشت. او راست: حاشیه بر تفسیر بیضاوی که در هفت مجلد چاپ شده است. (الاعلام زرکلی چ 1 ج 1 ص 112)
لغت نامه دهخدا

قونیوی

قونیوی
نسبت است به قونیه و آن شهری است مابین شام و قسطنطنیه، (ریحانه الادب)، رجوع به قونیه و قونوی شود
لغت نامه دهخدا

قونوس

قونوس
زبر خود آهنی یا آهن سر خود، تندی میان دو گوش اسب، میانۀ راه. قَونَس. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به قونس شود
لغت نامه دهخدا

قانوی

قانوی
نسبت است به قانه (شمعون: 3). (قاموس کتاب مقدس ص 684)
لغت نامه دهخدا

قنوی

قنوی
نسبت است به قناه بمعنی نیزه. گروهی از محدثان به این نام مشهورند. (از لباب الانساب)
لغت نامه دهخدا