مرغی است به غایت خوشرنگ و خوش آواز. گویند منقار او سیصدوشصت سوراخ دارد و در کوه بلندی مقابل باد نشیند و صداهای عجیب و غریب از منقار او برآید و به سبب آن مرغان بسیار جمع آیند، از آنها چندی را گرفته طعمه خود سازد. گویند هزار سال عمر کند و چون هزار سال بگذرد و عمرش به آخر آید هیزم بسیار جمع سازد و بر بالای آن نشیند و سرودن آغاز کند و مست گردد و بال بر هم زند چنانکه آتشی از بال او بجهد و در هیزم افتد و خود با هیزم بسوزد و از خاکسترش بیضه ای پدید آید. و او را جفت نمیباشد، و موسیقی را از آواز او دریافته اند. (برهان)
مرغی است به غایت خوشرنگ و خوش آواز. گویند منقار او سیصدوشصت سوراخ دارد و در کوه بلندی مقابل باد نشیند و صداهای عجیب و غریب از منقار او برآید و به سبب آن مرغان بسیار جمع آیند، از آنها چندی را گرفته طعمه خود سازد. گویند هزار سال عمر کند و چون هزار سال بگذرد و عمرش به آخر آید هیزم بسیار جمع سازد و بر بالای آن نشیند و سرودن آغاز کند و مست گردد و بال بر هم زند چنانکه آتشی از بال او بجهد و در هیزم افتد و خود با هیزم بسوزد و از خاکسترش بیضه ای پدید آید. و او را جفت نمیباشد، و موسیقی را از آواز او دریافته اند. (برهان)
کشور جمهوری تونس که به افریقای شمالی و بر کرانۀ دریای مدیترانه قرار دارد. پایتخت آن شهر تونس و وسعت خاکش 156000 کیلومترمربع است. شهرهای عمده این کشور سفاکس، بیزرت گابس، که روآن، و سوس می باشند و 3400000 تن سکنه دارد. این کشور از شمال و مشرق به دریای مدیترانه و جنوب شرقی به لیبی و جنوب غربی و مغرب به کشور الجزائر محدود است. قسمت شمالی این کشور کوهستانی و در سلسلۀ جبال اطلس قرار دارد. این منطقه که از دره های سرسبز و خرم تشکیل یافته است چه از جهت کشاورزی و چه از جهت منابع زیرزمینی سرشار از ثروت است. نواحی جنوبی آن دشت و قسمتی از صحرای افریقا را تشکیل میدهد که قسمت اعظم آن بر اثر مجاورت با دریای مدیترانه آبادان وسرسبز است. این کشور یکی از مراکز فلاحتی و محصول عمده آن گندم و جو و انگور و خرما و زیتون است و منابع زیرزمینی آن حائز کمال اهمیت است و مهمترین محصول آن فسفات، آهن، سرب، روی و منگنز است. سرزمین تونس در حدود قرن یازدهم تا هفتم پیش از میلاد مسیح در تصرّف فنیقی ها درآمد و سپس به کارتاژ منضم شد و با رومیها رقابت داشت آنگاه در سال 146 قبل از میلاد مغلوب گردید و سپس در قرن پنجم میلادی در تصرف وندل ها که از اقوام قدیمی ژرمن بودند درآمد و در قرن هفتم میلادی بوسیلۀ قوم عرب اشغال گردید و در سال 1574 میلادی جزو امپراتوری دولت عثمانی درآمد و در سال 1881 میلادی در تحت حمایت دولت فرانسه قرار گرفت و چون در جنگ دوم جهانی با متفقین همکاری قابل ستایشی معمول داشت. پس از پایان جنگ مقدمات استقلال این کشور فراهم گردید و در سال 1954 میلادی استقلال داخلی یافت و در سال 1955 میلادی مستقل گردید ودر سال 1957م. به رهبری حبیب بورقیبه رژیم جمهوری در این کشور استقرار یافت. (از لاروس). رجوع به فرهنگ فارسی معین ج 5 و معجم البلدان و ناظم الاطباء شود تختگاه بلاد افریقیه که از ویرانی مدینۀ قرطاجنه آباد گردید. (منتهی الارب). نام باستانی آن ترسوس بوده. (دمشقی از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). شهر و ناحیتی به شمال افریقیه میان جد و سوسه. (از ابن بطوطه از یادداشت ایضاً). پایتخت کشور تونس که در منتهی الیه خلیج تونس در دریای مدیترانه واقع است و 410000 تن سکنه دارد. (از لاروس). شهری است از ناحیت مغرب بر کران دریا و نخستین شهری است که برابر اندلس است. (حدود العالم). رجوع به طرسوس و الحلل السندسیه و عیون الانباء و نزهه القلوب و شدالازار و قاموس الاعلام ترکی و مادۀ بعد شود
کشور جمهوری تونس که به افریقای شمالی و بر کرانۀ دریای مدیترانه قرار دارد. پایتخت آن شهر تونس و وسعت خاکش 156000 کیلومترمربع است. شهرهای عمده این کشور سفاکس، بیزرت گابس، که روآن، و سوس می باشند و 3400000 تن سکنه دارد. این کشور از شمال و مشرق به دریای مدیترانه و جنوب شرقی به لیبی و جنوب غربی و مغرب به کشور الجزائر محدود است. قسمت شمالی این کشور کوهستانی و در سلسلۀ جبال اطلس قرار دارد. این منطقه که از دره های سرسبز و خرم تشکیل یافته است چه از جهت کشاورزی و چه از جهت منابع زیرزمینی سرشار از ثروت است. نواحی جنوبی آن دشت و قسمتی از صحرای افریقا را تشکیل میدهد که قسمت اعظم آن بر اثر مجاورت با دریای مدیترانه آبادان وسرسبز است. این کشور یکی از مراکز فلاحتی و محصول عمده آن گندم و جو و انگور و خرما و زیتون است و منابع زیرزمینی آن حائز کمال اهمیت است و مهمترین محصول آن فسفات، آهن، سرب، روی و منگنز است. سرزمین تونس در حدود قرن یازدهم تا هفتم پیش از میلاد مسیح در تصرّف فنیقی ها درآمد و سپس به کارتاژ منضم شد و با رومیها رقابت داشت آنگاه در سال 146 قبل از میلاد مغلوب گردید و سپس در قرن پنجم میلادی در تصرف وندل ها که از اقوام قدیمی ژرمن بودند درآمد و در قرن هفتم میلادی بوسیلۀ قوم عرب اشغال گردید و در سال 1574 میلادی جزو امپراتوری دولت عثمانی درآمد و در سال 1881 میلادی در تحت حمایت دولت فرانسه قرار گرفت و چون در جنگ دوم جهانی با متفقین همکاری قابل ستایشی معمول داشت. پس از پایان جنگ مقدمات استقلال این کشور فراهم گردید و در سال 1954 میلادی استقلال داخلی یافت و در سال 1955 میلادی مستقل گردید ودر سال 1957م. به رهبری حبیب بورقیبه رژیم جمهوری در این کشور استقرار یافت. (از لاروس). رجوع به فرهنگ فارسی معین ج 5 و معجم البلدان و ناظم الاطباء شود تختگاه بلاد افریقیه که از ویرانی مدینۀ قرطاجنه آباد گردید. (منتهی الارب). نام باستانی آن ترسوس بوده. (دمشقی از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). شهر و ناحیتی به شمال افریقیه میان جد و سوسه. (از ابن بطوطه از یادداشت ایضاً). پایتخت کشور تونس که در منتهی الیه خلیج تونس در دریای مدیترانه واقع است و 410000 تن سکنه دارد. (از لاروس). شهری است از ناحیت مغرب بر کران دریا و نخستین شهری است که برابر اندلس است. (حدود العالم). رجوع به طرسوس و الحلل السندسیه و عیون الانباء و نزهه القلوب و شدالازار و قاموس الاعلام ترکی و مادۀ بعد شود
آنکه کسی بر وی ستم کردن نتواند و اگر جایی استاده باشدکسی او را جنبانیدن و از جای دور کردن نتواند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
آنکه کسی بر وی ستم کردن نتواند و اگر جایی استاده باشدکسی او را جنبانیدن و از جای دور کردن نتواند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
جمع واژۀ قونس. (ناظم الاطباء). رجوع به قونس شود، اسم سنگدان است که برومی کیلان و به یونانی شعر سمعون نامند. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به قوانص شود
جَمعِ واژۀ قَونَس. (ناظم الاطباء). رجوع به قونس شود، اسم سنگدان است که برومی کیلان و به یونانی شعر سمعون نامند. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به قوانص شود
به اشباع قاف اول و ضم قاف دوم مصحف فوقس است و آن گیاهی است ازگونۀ جلبک از گروه جلبکهای خرمایی رنگ که دریازی است و تخته سنگهای دریایی را در اعماق کم میپوشاند. از این گیاه بمنظور استفاده از استخراج رنگ آنها و ساختن کودهای شیمیایی و استخراج ید هر ساله چند هزار تن استخراج میکنند. (فرهنگ فارسی معین در ماده فوقس)
به اشباع قاف اول و ضم قاف دوم مصحف فوقس است و آن گیاهی است ازگونۀ جلبک از گروه جلبکهای خرمایی رنگ که دریازی است و تخته سنگهای دریایی را در اعماق کم میپوشاند. از این گیاه بمنظور استفاده از استخراج رنگ آنها و ساختن کودهای شیمیایی و استخراج ید هر ساله چند هزار تن استخراج میکنند. (فرهنگ فارسی معین در ماده فوقس)
شهری است باستانی در نزدیکی حلب که اینک ویران است و دارای آثار قدیمه میباشد. قیراوریاین حنان در این شهر قرار دارد. طول آن 64 درجه و عرض آن 35 درجه و 45 دقیقه و در اقلیم چهارم واقع است. گروهی از محدثان بدان منسوبند. رجوع به معجم البلدان شود
شهری است باستانی در نزدیکی حلب که اینک ویران است و دارای آثار قدیمه میباشد. قیراوریاین حنان در این شهر قرار دارد. طول آن 64 درجه و عرض آن 35 درجه و 45 دقیقه و در اقلیم چهارم واقع است. گروهی از محدثان بدان منسوبند. رجوع به معجم البلدان شود
دهی است از دهستان حومه بخش صومای شهرستان ارومیه، سکنۀ آن 225 تن، آب آن از چشمه و محصول آن غلات و توتون، شغل اهالی زراعت، گله داری و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان حومه بخش صومای شهرستان ارومیه، سکنۀ آن 225 تن، آب آن از چشمه و محصول آن غلات و توتون، شغل اهالی زراعت، گله داری و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
قلنسوه است. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). اصل آن قلنسوه است که واو را حذف کرده اند زیرا در عربی اسمی نیست که آخر آن حرف علهو ماقبل آن ضمه باشد از اینرو آخر آن را باء ماقبل مکسور قرار دادند و چون قاض گردید. (منتهی الارب)
قلنسوه است. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). اصل آن قلنسوه است که واو را حذف کرده اند زیرا در عربی اسمی نیست که آخر آن حرف علهو ماقبل آن ضمه باشد از اینرو آخر آن را باء ماقبل مکسور قرار دادند و چون قاض گردید. (منتهی الارب)
ققنوس یونانی تازی گشته آتش افروز آتشزن مرغی است زاده پندار خوشرنگ وخوش آواز که خنیا را آدمی ازآواز اودریافته (نوشته اند) مرغی است بغایت خوش رنگ و خوش آواز. گویند منقار او 360 سوراخ دارد و در کوه بلندی مقابل باد نشیند و صداهای عجیب و غریب از منقار او بر آید و بسبب آن مرغان بسیار جمع آیند. از آنها چندی را گرفته طعمه خود سازد. گویند هزار سال بگذرد و عمرش باخر آید هیزم بسیار جمع سازد و بر بالای آن نشیند و سرودن آغاز کند و مست گردد و بال بر هم زند چنانکه آتشی از بال او بجهد و در هیزم بسوزد و از خاکسترش بیضه ای پدید آید و او را جفت نباشد و گویند موسیقی را بشر از آواز او دریافته آتش زن. توضیح هر چند ققنس معرب کوکنوس یونانی است ولی تعریفی که برای آن در کتب اسلامی آمده با آن تطبیق می کند و ازاین رو بعضی ققنس را محرف فنیکس دانسته اند. در انگلیسی مثل این گونه ایست: هر آتشی ممکن است فنیکسی (ققنسی) در برداشته باشد)
ققنوس یونانی تازی گشته آتش افروز آتشزن مرغی است زاده پندار خوشرنگ وخوش آواز که خنیا را آدمی ازآواز اودریافته (نوشته اند) مرغی است بغایت خوش رنگ و خوش آواز. گویند منقار او 360 سوراخ دارد و در کوه بلندی مقابل باد نشیند و صداهای عجیب و غریب از منقار او بر آید و بسبب آن مرغان بسیار جمع آیند. از آنها چندی را گرفته طعمه خود سازد. گویند هزار سال بگذرد و عمرش باخر آید هیزم بسیار جمع سازد و بر بالای آن نشیند و سرودن آغاز کند و مست گردد و بال بر هم زند چنانکه آتشی از بال او بجهد و در هیزم بسوزد و از خاکسترش بیضه ای پدید آید و او را جفت نباشد و گویند موسیقی را بشر از آواز او دریافته آتش زن. توضیح هر چند ققنس معرب کوکنوس یونانی است ولی تعریفی که برای آن در کتب اسلامی آمده با آن تطبیق می کند و ازاین رو بعضی ققنس را محرف فنیکس دانسته اند. در انگلیسی مثل این گونه ایست: هر آتشی ممکن است فنیکسی (ققنسی) در برداشته باشد)