جدول جو
جدول جو

معنی قولنجان - جستجوی لغت در جدول جو

قولنجان
خولنجان، گیاهی از خانوادۀ زنجبیل با ریشۀ ضخیم سرخ و تندمزه، ساقه های هوایی فراوان و گل های خوشه ای که در طب و داروسازی به کار می رود، خاولنجان
تصویری از قولنجان
تصویر قولنجان
فرهنگ فارسی عمید
قولنجان
لاتینی تازی گشته خسرودارو از گیاهان گیاهی است از تیره زنجبیل ها که دو گونه آن مشهور است: یکی را به نام قولنجان صغیر و دیگری را به نام قولنجان کبیر می نامند. و هر دو آنها دارای ساقه های زیرزمینی مورد استفاده هستند (قولنجان صغبر بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد) قولنجان از گیاهان بومی چین و هندوچین است. نوع ضغیر آن دارای ساقه های زیرزمینی به ضخامت یک چوب قلم (به کلفتی یک انگشت تقریبا) و به درازی 6 سانتیمتر است. بوی ساقه های زیرزمینی آن که به نام ریزوم خوانده می شود معطر (شبیه بوی فلفل) است. طعمش سوزان و تلخ است. در این ریزومها مواد نشاسته یی و صمغی وجود دارد و به علاوه دارای اسانسی است که به وسیله جوشاندن آنها در آب استخراج می شود و خاصیت تسکین درد را دارد و از این جهت در دندان پزشکی مورد استعمال قرار می یگرد. همچنین جهت رفع دردهای امعا و به عنوان مقوی از ریزومهای آن استفاده می کنند خولنجان خاولنجان کلاجن کلیجن قرغات خسرو دارو هارلیجان هاولیجان گلنگا قالنقا پان درخت تانبول خسرو دارو قسط کسری دارو خلنجان. یا قولنجان جاوه یی. قولنجان کبیر. یا قولنجان چینی. قولنجان صغیر. یا قولنجان (ختایی) خطایی. قولنجان صغیر. یا قولنجان صغیر. یکی از گونه های قولنجان که بیشتر از قولنجان کبیر مورد استفاده دارویی واقع می شود و معطر از آن است. ساقه های زیرزمینی آن کوچکتر از قولنجان کبیر است و این گونه بیشتر در چین به عمل می آید. قولنجان خطایی خولنجان خطایی خولنجان چینی کلاجن صغیر ریشه جوز قولنجان طبی. یاقولنجان کبیر. یکی از گونه های قولنجان که دارای ساقه های زیرزمینی درشت تر از قولنجان طبی (قولنجان صغیر) است ولی خواص طبی و اسانس کمتری دارد. این نوع قولنجان بیشتر در جاوه و هندوستان و مصر می روید قولنجان جاوه یی قولنجان هندی قولنجان مصری یا قولنجان مصری. قولنجان کبیر. یا قولنجان هندی. قولنجان کبیی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خولنجان
تصویر خولنجان
پارسی تازی گشته خاولنجان خسزو دارو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خولنجان
تصویر خولنجان
گیاهی از خانوادۀ زنجبیل با ریشۀ ضخیم سرخ و تندمزه، ساقه های هوایی فراوان و گل های خوشه ای که در طب و داروسازی به کار می رود، قولنجان، خاولنجان
فرهنگ فارسی عمید
پارسی تازی گشته سورنجان سنبلید از گیاهان گل حضرتی. یا سورنجان مصری. شنبلید. توضیح در کتب مختلف دو لغت سورنجان مصری و سورنجان - را که دو گیاه مختلف و از دو تیره اند - با یکدیگر خلط و اشتباه کرده یکی را به جای دیگر گرفته اند. برای شرح بیشتر به گل حضرتی و شنبلید رجوع شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سورنجان
تصویر سورنجان
گیاهی پیازدار، با شاخه های کوتاه، گل های زرد یا بنفش کوچک و برگ های دراز و باریک که پیاز آن دارای موسیلاژ، آمیدون، قند، تانن و ماده ای سمی به نام کولشیسین است و در طب به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خاولنجان
تصویر خاولنجان
خولنجان، گیاهی از خانوادۀ زنجبیل با ریشۀ ضخیم سرخ و تندمزه، ساقه های هوایی فراوان و گل های خوشه ای که در طب و داروسازی به کار می رود، قولنجان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صولجان
تصویر صولجان
چوگان، عصا عصای شاهی، جمع صوالج صوالجه (کم)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قانجان
تصویر قانجان
سنبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صولجان
تصویر صولجان
((صَ لَ))
معرب چوگان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صولجان
تصویر صولجان
چوگان، عصای پادشاهی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قولنج
تصویر قولنج
درد حادی که در حفرۀ شکم در ناحیۀ قولون، آپاندیس، مجاری صفرا یا کلیه پیدا می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قوجان
تصویر قوجان
نادرست نویسی غوجان واژه پارسی است پوستینی که پشم آن ازروست
فرهنگ لغت هوشیار
مرضی است دردناک معده را که با آن خروج فضولات بدن و باد سخت و مشکل میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قولان
تصویر قولان
تازی گشته گور خر هندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قولنج
تصویر قولنج
((لِ))
گرفتگی، گرفتگی عضلات
فرهنگ فارسی معین