- قوطه
- گوجه فرنگی از گیاهان سبد بزرگ
معنی قوطه - جستجوی لغت در جدول جو
- قوطه ((طَ یا طِ))
- گوجه فرنگی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پارسی تازی شده بوته
زرد جولاهه از جانوران
هشیاری
جعبۀ کوچک مقوایی یا فلزی
جامۀ کوتاه بی آستر، پیراهن
تکمۀ کلاه یا پیراهن و مانند آن، قوقو، برای مثال بر جیب و کله نهند پس تر / آن قوقۀ لعل و گویک زر (خاقانی۱ - ۲۴۵)
جای بی مو از سر انسان
جای بی مو از سر انسان
فرو رفتن در آب سر باب فرو بردن
پارسی تازی گشته فوته لنگ دستمال سفره پیش بند شلوار شنا بروفه فوته. یا فوطه نان. پارچه ای که بالای خوان می اندازند
پارسی تازی گشته کرته گونه ای پیراهن کرته: قرطه بگشای و زمانی بنشین پیش و بگوی روی بنمای که امروز چنین داردروی. (انوری چا. تبریز 371)
سرشیر
نادرست نویسی غوزه چون غوزه پنبه
جمع قائم، نگهبانان پاسداران قومی خویشاوندی، زانیچی (ملی جمع قائم (قایم) نگهبانان مستحفظان: قریب پنجاه شصت هزار سوار شمشیر زن بر گستواندار که به ظاهر بلخ در حلقه قومه خاص مرتب بودند
درخت صمغ عربی که بنام اقاقیا نیز خوانده می شود (و آن غیر از اقاقیای معمولی است)، پرگوی گزافگوی پارسی است غوله وام گفتار او (خدای) تعالی است
قوقو بنگرید به قوقو
ظرف فلزی دردار که در آن چیزها را محفوظ نگه میدارند
قوس قزح قوس قزح بنگرید به قوس قزح
تکمه گریبان، گوی گریبان، گوگه، گوک، گوکه، گوگ
ظرفی برای نگه داری یا حمل چیزی به شکل هندسی منظم با ته مسطح، جعبه، به ویژه جعبه کوچک
توی قوطی هیچ عطاری پیدا نشدن: بسیار عجیب و غیرمنتظره بودن
توی قوطی هیچ عطاری پیدا نشدن: بسیار عجیب و غیرمنتظره بودن
لنگ، دستار
فرو رفتن در آب
مستحفضان، نگهبانان
نیرو، توان
کنایه از قوا، استعداد، در علم الکتریک باتری، در ریاضیات توان
قوّۀ دراکه: قوۀ دریابنده و درک کننده، فهم و شعور
قوّۀ غاذیه: در طب قدیم قوه ای که غذا را تحلیل ببرد و جزء بدن کند
قوّۀ قضائیه: در علوم سیاسی از قوای سه گانه که موظف به رسیدگی به دعاوی و حفظ حقوق مردم است و شامل محاکم دادگستری است
قوّۀ مجریه: در علوم سیاسی از قوای سه گانه که موظف به اجرای قوانین است، هیئت دولت
قوّۀ مقننه: در علوم سیاسی از قوای سه گانه که موظف به وضع قوانین است، مجلس
قوّۀ دراکه: قوۀ دریابنده و درک کننده، فهم و شعور
قوّۀ غاذیه: در طب قدیم قوه ای که غذا را تحلیل ببرد و جزء بدن کند
قوّۀ قضائیه: در علوم سیاسی از قوای سه گانه که موظف به رسیدگی به دعاوی و حفظ حقوق مردم است و شامل محاکم دادگستری است
قوّۀ مجریه: در علوم سیاسی از قوای سه گانه که موظف به اجرای قوانین است، هیئت دولت
قوّۀ مقننه: در علوم سیاسی از قوای سه گانه که موظف به وضع قوانین است، مجلس
توانا گردیدن، در اصطلاح ریاضی، توان، دو بقوه پنج، خاصیت
رمه گوسبندان
((قُ وِّ))
فرهنگ فارسی معین
نیرو، انرژی، قدرت، آمادگی ذهنی، استعداد، هر کدام از توانایی های ذهنی یا جسمی انسان، از نظر سیاسی هر یک از سه نهاد حکومتی، قوه مقننه، قضاییه و مجریه
فلک البروج باعتبار چهار جهت
وات های دیلدار چون: ت پ ن چ