جدول جو
جدول جو

معنی قواطع - جستجوی لغت در جدول جو

قواطع
قاطعه، کنایه از راهزنان
تصویری از قواطع
تصویر قواطع
فرهنگ فارسی عمید
قواطع
(قَ طِ)
جمع واژۀ قاطعه. رجوع به قاطعه شود، مرغان که از بلاد سردسیر به گرمسیر روند یابرعکس آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
قواطع
پرندگان فرا پرواز، پرندگان مهاجر، جمع قاطع قاطعه
تصویری از قواطع
تصویر قواطع
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قاطع
تصویر قاطع
تغییر ناپذیر، قطع کننده، برنده، تیز، بران، محکم، استوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قوارع
تصویر قوارع
جمع واژۀ قارعه، روز قیامت، روزی که تمام مردگان به پا خیزند و به حساب اعمال آن ها رسیدگی شود، یوم الجمع، روز شمار، روز درنگ، یوم الدین، روز وانفسا، فرجام گاه، روز پسین، یوم الحساب، یوم السبع، یوم التلاقی، رستخیز، روز امید و بیم، یوم القرار، رستاخیز، ستخیز، طامة الکبریٰ، یوم دین، روز بازپرس، روز رستاخیز، یوم الحشر، روز بازخوٰاست، یوم النشور، روز جزا، یوم التّناد، نشور
فرهنگ فارسی عمید
(قَ زِ)
جمع واژۀ قوزع. (ناظم الاطباء). رجوع به قوزع شود
لغت نامه دهخدا
(سَ طِ)
جمع واژۀ ساطعه. (غیاث). رجوع به ساطعه شود
لغت نامه دهخدا
(قَ بِ)
پس ماندگان. (منتهی الارب). خیل قوابع، اسبان ماندۀسپس اسب پیشی گیرنده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(قَ رِ)
جمع واژۀ قارعه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) : قوارع القرآن، آیت ها است که خوانندۀ آن از شر دیو و پری محفوظ باشد گویا شیطان را رد میکند. (منتهی الارب) ، قوارض: نعوذ باﷲ من قوارع فلان، ای قوارض لسانه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(قَ صِ)
جمع واژۀ قاصعاء. (ناظم الاطباء). رجوع به قاصعاء شود
لغت نامه دهخدا
(قَ طِ)
جمع واژۀ قوطل. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(قَ طِ)
یکی از اقلیم های بیست وشش گانه اندلس است. (الحلل السندسیه ج 1 ص 40) وشهرهای فنت و شنت ماریه منسوب به ابن رزین از این اقلیم است. (الحلل السندسیه ص 77). و رجوع به همان کتاب ص 104 و 105 شود. در حواشی الحلل السندسیه بر روی این کلمه بحثی است مبنی بر اینکه شاید این کلمه تحریفی از فواطم جمع فاطمه بوده باشد. رجوع به الحلل السندسیه شود
لغت نامه دهخدا
(قَ مِ)
جمع واژۀ قامعه. هرچه که انسان را از خواهشهای طبع و نفس و هوی ̍ برکند و بازدارد و آن عبارت از امتدادات اسمائی و تأییدات الهی است برای اهل عنایت در سیر الی اﷲ. (از تعریفات)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سواطع
تصویر سواطع
جمع ساطعه، بلند ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاطع
تصویر قاطع
برنده، تیز، جدا کننده، بران، قطع کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قواع
تصویر قواع
خرگوش از جانوران، آوای خرگوش، زوزه گرگ گرگ زوزه کش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قواط
تصویر قواط
شبان گوسبنان، سبدساز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاطع
تصویر قاطع
((طِ))
برنده، قطع کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قاطع
تصویر قاطع
Assertive
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قاطع
تصویر قاطع
assertif
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از قاطع
تصویر قاطع
आत्मविश्वासी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از قاطع
تصویر قاطع
積極的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از قاطع
تصویر قاطع
有主见的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از قاطع
تصویر قاطع
החלטי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از قاطع
تصویر قاطع
단호한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از قاطع
تصویر قاطع
tegas
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از قاطع
تصویر قاطع
assertivo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از قاطع
تصویر قاطع
assertief
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از قاطع
تصویر قاطع
assertivo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از قاطع
تصویر قاطع
asertivo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از قاطع
تصویر قاطع
наполегливий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از قاطع
تصویر قاطع
настойчивый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از قاطع
تصویر قاطع
stanowczy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از قاطع
تصویر قاطع
durchsetzungsfähig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از قاطع
تصویر قاطع
iddialı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی