معنی قوارع - فرهنگ فارسی عمید
معنی قوارع
- قوارع
- جمع واژۀ قارعه، روز قیامت، روزی که تمام مردگان به پا خیزند و به حساب اعمال آن ها رسیدگی شود، یوم الجمع، روز شمار، روز درنگ، یوم الدین، روز وانفسا، فرجام گاه، روز پسین، یوم الحساب، یوم السبع، یوم التلاقی، رستخیز، روز امید و بیم، یوم القرار، رستاخیز، ستخیز، طامة الکبریٰ، یوم دین، روز بازپرس، روز رستاخیز، یوم الحشر، روز بازخوٰاست، یوم النشور، روز جزا، یوم التّناد، نشور جمعِ واژۀ قارعه، روزِ قیامَت، روزی که تمام مردگان به پا خیزند و به حساب اعمال آن ها رسیدگی شود، یومُ الجَمع، روزِ شُمار، روزِ دِرَنگ، یومُ الدین، روزِ وانَفسا، فَرجام گاه، روزِ پَسین، یومُ الحِساب، یومُ السَبع، یومُ التَلاقی، رَستَخیز، روزِ اُمید و بیم، یومُ القَرار، رَستاخیز، سَتخیز، طامة الکُبریٰ، یومُ دین، روزِ بازپُرس، روزِ رَستاخیز، یومُ الحَشر، روزِ بازخوٰاست، یومُ النُشور، روزِ جَزا، یومُ التَّناد، نُشور
تصویر قوارع
فرهنگ فارسی عمید