جدول جو
جدول جو

معنی قه - جستجوی لغت در جدول جو

قه(قِ)
دهی است از دهستان نیاسر بخش قمصر شهرستان کاشان، سکنۀ آن 250 تن. آب آن از چشمه و قنات. محصول آن غلات، میوه جات و شغل اهالی آنجا قالی بافی است. راه مالرو و یک مزرعه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
قه
خنده بلند، خوشخندی
تصویری از قه
تصویر قه
فرهنگ لغت هوشیار
قه
گریه، داد و فریاد، کودن، بی استعداد
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قهار
تصویر قهار
(پسرانه)
نیرومند، پرزور، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قهارمه
تصویر قهارمه
قهرمان، آنکه در ورزش، مبارزه یا جنگ، موفقیت به دست آورده است، در ورزش تیمی که در یک دوره از مسابقات به مقام اول رسیده است، پهلوان، شخصیت اصلی داستان، وکیل، امین دخل و خرج، نگه دارنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قهوه خوری
تصویر قهوه خوری
فنجان کوچکی که با آن قهوه می آشامند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قهر
تصویر قهر
مقابل آشتی، خدشه دار شدن پیوند دوستی دو نفر که موجب ترک گفتگو می شود، دارای رابطۀ خدشه دار شده
غضب، خشم، کین مثلاً قهر و غضب
ظلم، ستم، جور
چیرگی
عقوبت، آزار، تنبیه
در تصوف تسلط خداوند بر بنده
قهر کردن: با کسی ترک معاشرت کردن و سخن نگفتن با او، خشمگین شدن، مقهور کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قهوه خانه
تصویر قهوه خانه
جایی که در آن قهوه و چای دم کرده برای فروش آماده می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قهار
تصویر قهار
متبحر، حرفه ای، قوی، از نام های باری تعالی، چیره، غالب، انتقام گیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قهوه چی
تصویر قهوه چی
کسی که در قهوه خانه قهوه و چای برای فروش آماده می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قهرمان
تصویر قهرمان
کسی که در ورزش، مبارزه یا جنگ، موفقیت به دست آورده است، در ورزش تیمی که در یک دوره از مسابقات به مقام اول رسیده است، پهلوان، شخصیت اصلی داستان، وکیل، امین دخل و خرج، نگه دارنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قهوه ریز
تصویر قهوه ریز
ظرفی که از آن قهوۀ جوشیده در فنجان بریزند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قهقهه
تصویر قهقهه
خندۀ شدید، خندۀ بلند و پرصدا، قهقه
قهقهه زدن: به آواز بلند خندیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قهوه جوش
تصویر قهوه جوش
ظرفی که در آن قهوه می جوشانند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قهقرا
تصویر قهقرا
عقب، بازگشت به عقب، پس پس رفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قهوهچی
تصویر قهوهچی
بنک گر
فرهنگ لغت هوشیار
جایی که قهوه و چای دم کنند و فروشند: بر در قهوه خانه مردی چند راهداری و رهنوردی چند، اداره ای که در عهد قاجارکه در آن چای و قهوه آماده می کردند: قهوه - خانه مبارکه (دربار ناصر الدین شاه) یا قهوه خانه قنبب. جایی که در آن رعایت مقررات نمی شود
فرهنگ لغت هوشیار
شغل و عمل قهوه چی: خواجه کاوس بساط قهوه چی گری را برچید و پولها را برداشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قهوه چی باشی
تصویر قهوه چی باشی
رئیس قهوه چیاندولتی رئیس قهوه خانه: حسنخان قهوه چی باشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قهوه چی
تصویر قهوه چی
کسی که در قهوه خانه قهوه و چای جهت فروش آماده سازد
فرهنگ لغت هوشیار
ظروفی که برای نوشیدن قهوه بکار رود از استکان نعلبکی قنددان و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قهوه ریز
تصویر قهوه ریز
ظرفی که از آن به فنجان قهوه ریزند
فرهنگ لغت هوشیار
قهوه زهردار که سلاطین قاجار برای کشتن بکسی می دادند: بمیرزا حسن خان قاجار سپهسالار ناصر الدین شاه قهوه قجری دادند
فرهنگ لغت هوشیار
رنگ قهوه. توضیح از رنگهای فرعی است و آن ترکیبی است از قرمز و سیاه. رنگ قهوه یی مورد مصرف در قالی بافی را از پوست گردو پوست انار و مازو تهیه می کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قهوهای
تصویر قهوهای
بنکی از رنگها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قهوهچی باشی
تصویر قهوهچی باشی
بنکخانه دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قهوهخانه
تصویر قهوهخانه
بنکخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قهوهخوری
تصویر قهوهخوری
بنکخوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قهوهدان
تصویر قهوهدان
بنکدان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قهوهیی
تصویر قهوهیی
بنکی از رنگها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قهیز
تصویر قهیز
از ریشه پارسی کژ ابریشم پست پارچه یابریشمی پست کژی کژیک برکنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قهوه جوش
تصویر قهوه جوش
بنکجوش ظرفی که در آن قهوه را دم کنند و جوش آورند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قهر
تصویر قهر
پرخاش، خشم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قهر آمیز
تصویر قهر آمیز
خشونت آمیز، پرخاشگرانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قهوه
تصویر قهوه
بنک
فرهنگ واژه فارسی سره