جدول جو
جدول جو

معنی قهارمه

قهارمه
قهرمان، آنکه در ورزش، مبارزه یا جنگ، موفقیت به دست آورده است، در ورزش تیمی که در یک دوره از مسابقات به مقام اول رسیده است، پهلوان، شخصیت اصلی داستان، وکیل، امین دخل و خرج، نگه دارنده
تصویری از قهارمه
تصویر قهارمه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با قهارمه

قهارمه

قهارمه
جمع قهرمان، از ریشه پارسی کهرمان ها دادگذاران جمع قهرمان: خلفا و سلاطین بزرگ قهارمه عالمند
فرهنگ لغت هوشیار

قهارمه

قهارمه
جَمعِ واژۀ قهرمان. (اقرب الموارد). رجوع به قهرمان شود
لغت نامه دهخدا

چهارمه

چهارمه
دهی است از دهستان چناران بخش حومه شهرستان مشهد. در 72هزارگزی شمال باختری مشهد و8 هزارگزی خاوری شوسۀ عمومی مشهد به قوچان واقع است. جلگه و معتدل و 343 تن سکنه دارد. شغل اهالی زراعت و مالداری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

قتارمه

قتارمه
نام دهی است از دهات چهاردانگۀ هزارجریب. (ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 166)
لغت نامه دهخدا

قهرمه

قهرمه
فعل و کار قهرمان. (از اقرب الموارد). رجوع به قهرمان شود
لغت نامه دهخدا