جدول جو
جدول جو

معنی قهوه ریز

قهوه ریز
ظرفی که از آن قهوۀ جوشیده در فنجان بریزند
تصویری از قهوه ریز
تصویر قهوه ریز
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با قهوه ریز

قهوه ریز

قهوه ریز
سماور کوچک که در آن قهوه پزند. (یادداشت مؤلف). رجوع به قهوه شود
لغت نامه دهخدا

قلعه ریز

قلعه ریز
دهی جزء دهستان علمدار گرگر بخش جلفا شهرستان مرند، واقع در 44هزارگزی شمال باختری مرند و 10هزارگزی خط آهن جلفا به تبریز. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. سکنۀ آن 122 تن، آب آن از چشمه ومحصول آن غلات، حبوبات، پنبه و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

قهوه چی

قهوه چی
کسی که در قهوه خانه قهوه و چای برای فروش آماده می کند
قهوه چی
فرهنگ فارسی عمید

قهوه یی

قهوه یی
رنگ قهوه. توضیح از رنگهای فرعی است و آن ترکیبی است از قرمز و سیاه. رنگ قهوه یی مورد مصرف در قالی بافی را از پوست گردو پوست انار و مازو تهیه می کنند
فرهنگ لغت هوشیار

قهوه چی

قهوه چی
کسی که در قهوه خانه قهوه و چای جهت فروش آماده سازد
قهوه چی
فرهنگ لغت هوشیار

قهوه ای

قهوه ای
رنگی که از ترکیب سیاه، سرخ و زرد به دست می آید، هم رنگ قهوه
قهوه ای
فرهنگ فارسی معین