- قنافذ
- جمع قنفذ، خارپشتان جمع قنفذ
معنی قنافذ - جستجوی لغت در جدول جو
- قنافذ
- قنفذها، خارپشت بزرگ تیرانداز که خارهای بلند ابلق دارد ها و آن ها را مانند تیر می اندازدها، جوجه تیغی ها، تشی ها، سیخول ها، زکاسه ها، سکاسه ها، رکاشه ها، اسگرها، اسغرها، سنگرها، سگرها، پهمزک ها، پیهن ها، بیهن ها، روباه ترکی ها، کاسجوک ها، جبروزها، جمع واژۀ قنفذ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تراوش اغاز
جمع منفذ، رخنه ها روزنه ها
منفذ ها، محل های نفوذ، راه ها، محل های گذشتن، پنجره ها، سوراخ ها، جمع واژۀ منفذ
خارپشت بزرگ تیرانداز که خارهای بلند ابلق دارد و آن ها را مانند تیر می اندازد، جوجه تیغی
تشی، سیخول، زکاسه، سکاسه، رکاشه، اسگر، اسغر، سنگر، سگر، پهمزک، پیهن، بیهن، روباه ترکی، کاسجوک، جبروز
تشی، سیخول، زکاسه، سکاسه، رکاشه، اسگر، اسغر، سنگر، سگر، پهمزک، پیهن، بیهن، روباه ترکی، کاسجوک، جبروز
تاثیرگذار، دارای نفوذ، امر و فرمان مطاع، روا، نفوذ کننده، درگذرنده
خارپشت خار انداز تشی (گویش شهریاری) از جانوران خارپشت، جمع قنافذ: که خنوسش چون خنوس قنفذست چون سرقنفذ ورا آمد شدست. یا قنفذ جبلی. تشی را گویند که به نام خار پشت جبلی و دلدل نیز موسوم است
دراز ریش، کلان بینی، درشت اندام، نره کلان
درگذرنده، فرو رونده، نفوذ کننده
Piercing
penetrante
penetrante
przenikający
пронзительный
проникливий
doordringend
durchdringend
perçant
penetrante
तीव्र
সূচালো
kutoboa
menembus
แหลมคม
حادٌّ