جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با نافذ

نافذ

نافذ
تاثیرگذار، دارای نفوذ، امر و فرمان مطاع، روا، نفوذ کننده، درگذرنده
نافذ
فرهنگ فارسی عمید